نامه ننگین از آلبرت پایک به ماتزینی به نام: “برنامه ایلومیناتی برای سه جنگ جهانی” وجود دارد، که ظاهرأ در سال ۱۸۷۱ توسط شخص آلبرت پایک نوشته شده است. این نامه یک طرح کلی را برای آغاز سه جنگ جهانی شرح می‌دهد که با هدف تلاش برای تسلط بر جهان می باشد. گفته می‌شود، نامه مذکور تا سال ۱۹۷۷ در کتابخانه موزه بریتانیا در معرض دید عموم قرار داشت. اما موزه بریتانیا این ادعا را رد می‌کند.

برخی معتقدند استفاده از کلمه نازیسم در سال ۱۸۷۱ ثابت می‌کند که نامه جعلی است. و دیگران نیز همین ادعا را در مورد صهیونیسم دارند. اما صهیونیسم در آن زمان وجود داشت. صهیونیسم در اواخر دهه ۱۸۰۰ به عنوان یک جنبش ملی گرای غیرمذهبی رسمی شد و استدلال می کرد که انجیل سندی است گواه بر اینکه یهودیان دارای مطالبات قانونی در سرزمین فلسطین هستند. منطقه‌ای مسکونی که جمعیت آن از قرن‌ها پیش تا کنون در صلح و آرامش نسبی زندگی کرده‌اند. تقریباً در زمان نگارش نامه منتسب به آلبرت پایک، یهودیان با این قصد که روزی یک کشور اسرائیلی به وجود آورند شروع به مهاجرت به فلسطین  کردند. اتفاقی که تا سال ۱۹۴۸ یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد رخ نداد.

آلبرت پایک در سال ۱۸۴۰ به نظم مستقل اخوت «آد فلوز» Odd Fellows پیوست. در سال ۱۸۵۹ به عنوان فرمانده عالی مقام نظام قضایی جنوبی آیین اسکاتلند انتخاب شد و تا پایان عمر در همین عنوان باقی ماند. او قطعاً از صهیونیسم آگاه بود و اگر این نقشه ایلومیناتی درست باشد، استفاده او از کلمه «نازی» نیز پذیرفتنی است. در هر صورت، نامه ارزش خواندن را دارد. و هر چه به پایان بازی نزدیک‌تر می‌شویم، این نامه دقیق‌تر به نظر می‌آید. طرح ایلومیناتی برای سه جنگ جهانی جنگ جهانی اول به منظور سرنگونی تزارها در روسیه و تبدیل آن کشور به یک دژ کمونیسم آتئسیتی، باید آغاز شود. ایجاد واگرایی و اختلافات توسط عوامل ایلومیناتی بین امپراتوری بریتانیا و آلمان، به آتش این جنگ دامن می‌زند. بعد از جنگ، از کمونیسم برای نابودی دولت‌های دیگر و تضعیف ادیان استفاده خواهد شد. جنگ جهانی دوم باید با بهره‌گیری از اختلاف نظر بین فاشیست‌ها و صهیونیست‌های سیاسی ایجاد شود.

این جنگ باید به راه بیفتد تا نازیسم نابود گردد و صهیونیسم سیاسی به حد کافی قدرتمند باشد که بتواند یک دولت مستقل اسرائیلی را در فلسطین تشکیل دهد. در طول جنگ جهانی دوم، کمونیسم بین المللی باید به اندازه کافی قوی گردد تا تعادل در مسیحیت را حفظ کند و تا زمانیکه ما برای یک فاجعه نهایی اجتماعی به آن احتیاج داریم، آن را مهار کرده و تحت کنترل نگه دارد. جنگ جهانی سوم را باید با سوءاستفاده از اختلافاتی که توسط مأموران ایلومیناتی بین صهیونیست‌های سیاسی و رهبران اسلام گرا ایجاد می‌شود، برافروخت. جنگ باید به گونه‌ای انجام شود که اسلام و صهیونیسم سیاسی متقابلاً یکدیگر را نابود کنند. در همین حال، سایر ملتها که بار دیگر بر سر این مباحث دچار تفرقه بیشتری می‌شوند وارد جنگی خواهند شد

که آنها را تا مرز فرسودگی کامل مادی، اخلاقی، معنوی و اقتصادی پیش می‌برد. آنگاه ما نیهیلیست‌ها و آتئیست‌ها (پوچ‌گرایان و خداناباوران) را در بین جوامع رها می‌کنیم تا یک فاجعه سهمگین اجتماعی به راه اندازند و با تمام وحشتی که دربر دارد، تأثیر بی‌دینی مطلق، منشأ وحشی‌گری و خونین‌ترین آشفتگی‌ها را به وضوح به ملت‌ها نشان خواهد داد. سپس در همه جا، شهروندان که مجبور به دفاع از خود در برابر یک اقلیت انقلابی جهانی هستند، این ویران کنندگان تمدن را از صفحه روزگار پاک می‌کنند. عده کثیری که از مسیحیت قطع امید کرده‌اند؛ از آن لحظه به بعد، روحیه خداباور خویش را فاقد قطب نما یا مسیر هدایت می‌یابند؛ آنها که با دلواپسی به دنبال یک نماد آرمانی هستند، اما نمی‌دانند چطور و به کجا نیایش کنند، نور واقعی را با ظهور جهانی تعالیم محض لوسیفر (شیطان) که سرانجام در برابر دیدگان همه فاش می‌گردد، خواهند پذیرفت. تسخیر و نابودی همزمان مسیحیت و خداناباوری، یک جنبش ارتجاعی همگانی را به دنبال خواهد داشت که منجر به این ظهور می‌گردد. ========== هر کسی که این نامه را نوشت، نگرشی داشت که می‌توانست ببیند همه این اتفاقات به کجا منتهی می‌شوند. با دستکاری باورها و احساسات ما، نوع بشر همچون گله‌ای از گوسفندان به سمت این جنگ‌ها هدایت شده‌اند تا سلاخی شوند.

ترجمه : رویا 🙏💫

منبع : : prepareforchange