مرگ «رضایت آگاهانه»
این چیزیست که هرگز در طول کووید در بیمارستان اتفاق نیفتاد:
دکتر در کنار بیمار نشست و گفت: «شما حق انتخاب دارید. ما میتوانیم برایتان داروی رمدسیویر ( Remdesivir ) تجویز کنیم که ۵۳٪ بیماران را در آزمایش اِبولا ( Ebola ) کشته است. این آزمایش آنقدر بد بود که باید متوقف میشد. در اینجا از برگه اطلاعات دارویی رمدسیویر متوجه می شوید
که: ” افراد زیادی از رمدسیویر استفاده نکرده اند. ممکن است عوارض جانبی وخیم و غیرمنتظرهای داشته باشد.» یا میتوانیم به شما ایورمکتین ( ivermectin ) یک داروی مؤثر و بیخطر بدهیم که دهه هاست با موفقیت استفاده شده و شما را به خانه بفرستیم. کدام را ترجیح می دهید ؟”
دلیل اینکه چنین مکالمه ای هرگز اتفاق نیفتاد، این بود که هزینه زیادی برای بیمارستان داشت. اگر بیمارستان ایورمکتین می داد و شما را به خانه می فرستاد، دولت فدرال ۳۲۰۰ دلار به بیمارستان پرداخت می کرد. اما اگر رمدسیویر تجویز می شد، دولت فدرال کل صورتحساب بیمار را به اضافه ۲۰٪ پاداش به بیمارستان پرداخت می کرد. پس انتخاب مدیران بیمارستان دریافت ۳۲۰۰ دلار بود یا پانصد هزار دلار میانگین هزینه بیمارستان ؟ بهترین انتخاب مشخص بود. قرار بود بیماران رمدسیویر دریافت کنند – چه بخواهند یا نخواهند.
طی دوران کرونا ، ” حق رضایت آگاهانه بیمار” در بیمارستان ها دچار سقوطی مضحک و متناقض شد و ما در این زمینه به یک واکاوی عمیق نیاز داریم. نه اطلاعاتی وجود داشت و نه رضایتی و بدون آنها، بیماران به قربانیان بی پناهی تبدیل شدند که برای منافع فساد مالی و آزمایش های غیراخلاقی مورد سوء استفاده قرار می گرفتند.
در بسیاری از احکام قضایی، رضایت آگاهانه به عنوان پایه و اساس اخلاق حرفه ای پزشکی ، امری مقدس به حساب می آید و از زمان دادگاه نورنبرگ در وجدان عمومی نقش بسته است. هفت پزشک نازی در آلمان توسط یک دادگاه نظامی آمریکایی به دلیل قتل، شکنجه و سایر جنایاتی که به نام علم پزشکی انجام شده بود، به دار آویخته شدند. با این حال قتل، شکنجه و سایر جنایات دقیقاً همان اعمالی است که در طول کووید، توسط کادر درمان بيمارستان ها علیه هزاران آمریکایی انجام گرفت.
به عنوان مثال، رِی لامار را در نظر بگیرید، او در حالی وارد اورژانس شد که با یک روان نویس مشکی، پیامی روی بازویش نوشته شده بود،
«NO VENT NO REMDESIVIR»
” نه دستگاه تنفس، نه رمدسیویر “
همان پیام را روی بازوی دیگرش نوشت و نام و شماره تلفن همسرش را نیز اضافه کرد. با این حال دکترها بدون اطلاع وی، رمدسیویر را برایش تجویز کردند. بیوهاش پِتی به من گفت که مدام در این فکر است، او چه کاری میتوانست در آن روز برای نجات همسرش انجام دهد.
کریستین جانسون به دکترها گفت، دخترش پرستار است، درمورد همه داروهایش با او مشورت کرده و به این نتیجه رسیده که رمدسیویر نمیخواهد. اهمیتی نداشت؛ به کریستین در حالیکه خواب بود رمدسیویر داده شد و اکنون دخترش میشل، مادری را در کنار خود ندارد. رِبکا اِستیونز با خواندن Epoch Times ، درباره خطرات رمدسیویر می دانست .
پرونده بیمارستانی وی تأیید می کند که او در پنج نوبت جداگانه رمدسیویر را رد کرد. اما کادر پزشکی اهمیتی نمی داد که ربکا چه می خواهد. بدون اطلاعش به او رمدسیویر دادند ؛ و حالا پنج نوه ی ربکا، مادربزرگ خود را از دست داده اند.
از مایکل همیلتون پرسیدم، چطور امکان دارد که بدون اطلاع بیماران به آنها داروی رمدسیویر داده شود؟! همیلتون وکیل چندین خانواده است که به خاطر قتل عزیزانشان از بیمارستانهای کالیفرنیا شکایت کرده اند و او داستان هزاران قربانی را شنیده است.
او گفت: “آنها درست توی صورتت نگاه می کنند و دروغ میگویند. ” شما به پرستار میگویید که رمدسیویر نمیخواهید و او می گوید: ” بسیار خوب، ولی دچار کم آبی شده اید ، بگذارید مقداری مایعات به بدنتان برسانیم.” و او سرم مایعات ( IV ) را وصل میکند، اما به جای مایعات، رمدسیویر است که تزریق وریدی می شود. “
همیلتون گفت، یک روش دیگر که خوب جواب میداد، این بوده که بیماران را با داروهای آرام بخش مانند مورفین و فنتانیل گیج می کردند و در حالیکه کرخت و بی رمق بودند، رمدسیویر به آنها تزریق می شد.
اگر تزریق مخفی رمدسیویر برای کشتن شما کافی نبود، بیمارستانها عذاب بیشتری را تدارک میدیدند. به هر حال، دولت فدرال برای تنفس مصنوعی بیماران ، انعام هنگفتی به بیمارستان ها پرداخت می کرد – بنابراین بیماران را خواه ناخواه زیر دستگاه کمک تنفس مصنوعی می بردند.
بسیاری از بیماران حاضر به این کار نشدند، زیرا کل این روند یک تجربه وحشتناک است. لوله ها را بطور دردناکی وارد مجرای تنفسی شما می کنند، قادر به صحبت کردن نیستید، ریه ها تحت یک فشار خرد کننده قرار می گیرند و در این بین، ممکن است به ذات الریه باکتریایی مبتلا شوید که بیمارستان از درمان آن امتناع می کند.
اما وقتی پول بیمارستان در خطر است، ” نه ” پاسخ قابل قبولی نیست. روش ترجیحی کادر درمان برای کسب “رضایت بیمار ” ، قلدری بی امان، فریاد زدن و اجبار و تهدید بود تا اینکه سرانجام بیمار تسلیم می شد.
پِتی لامار، بیوه رِی، به من گفت که وقتی او اجازه نداد از دستگاه تنفس مصنوعی برای شوهرش استفاده کنند، پزشکان بارها و بارها بر سرش فریاد زدند: “تو داری او را می کشی! داری میکشیش! تو او را می کشی!» وقتی پِتی دیگر نتوانست تحمل کند، با اکراه تسلیم شد. رِی اندکی پس از آن مرد، و حالا پِتی با ضربه روحی آن لحظه زندگی می کند.
پروژه یادواره خیانت به انسانیت ، کووید-19
یک بایگانی زنده از جنایت علیه بشریت در طول بحران کرونا. این پرونده ها فراموش نخواهند شد.
مایکل همیلتون از سرنوشت دوستش گفت. او یک پرستار بود و در بیمارستانی که ۲۶ سال در آن کار می کرد، بستری شد. وقتی از دستگاه تنفس مصنوعی امتناع کرد، دکتر فریاد زد: «تو توصیه پزشکی را رد میکنی! وقتی بمیری شرکت بیمه صورتحساب بیمارستان را پرداخت نمی کند! میخواهی خانوادهات را ورشکست کنی؟! اینطور می خواهی؟ واقعا اینطور می خواهی؟ ” پرستار ترسیده بود، او میخواست از خانواده اش محافظت کند. پس ” رضایت ” داد. او دو روز بعد درگذشت.
همیلتون گفت: «این یک تکنیک بسیار رایج بود. ” صدها بار شنیده ام. به بیمار می گویند که اگر به گفته دکتر عمل نکند، خانواده خود را ورشکست می کند، زیرا بیمه صورت حساب های بیمارستان را پرداخت نمی کند. هیچکس نمی خواهد این کار را با خانواده اش انجام دهد.” آیا از دید شما این یک ” رضایت آگاهانه ” است؟ به نظر من بیشتر شبیه یک تهاجم پزشکی است.
کل محیط بیمارستان یک منظره جهنمی از سوء استفاده بود که در آن حق “رضایت آگاهانه” حتی یک خاطره هم نبود. همیلتون گفت، بیماران از دسترسی به آب و غذای روزانه محروم شده و با ۵۰ نوع داروی مختلف تخدیر و بیحس میشدند، داروهایی که تجویز همزمان آنها منع مصرف و تداخل دارویی داشت ، با دستگاه های اکسیژن که روی درجات خیلی بالا تنظیم می شد و نفس کشیدن را برای بیمار سخت تر می کرد، زجر کشیدند و مچ دستشان را آنقدر محکم به تخت می بستند که کبود و زخم می شد.
داستان های او، با هزار پرونده شهادت جمع آوری شده از ” پروژه یادبود خیانت انسانی COVID-19″ ، که به سرنوشت قربانیان استناد می کند، مطابقت دارد. آخرین اقدام بیمارستان ها در نادیده گرفتن ” حق رضایت آگاهانه ” جلوگیری از خروج بیماران بود. سناتور ران جانسون در مستند پتی مایرز به نام ” ساخت یک کشتار” به پتی مایرز گفت: ” بیماران با رفتن به بیمارستان ، همه حقوق خود را از دست دادند. آنها زندانی شدند. ” درحالیکه خانواده ها در ناامیدی و درماندگی، وکلایی را استخدام می کردند تا بتوانند عزیزان شان را از “مراقبت ” بیمارستان خارج کنند، ناگاه یک گروه مردمی جهت امدادرسانی بیمارستانی شکل گرفت.
رالف لوریگو، وکیلی در بوفالو گفت، در هر موردی که موفق میشد پرونده یک بیمار را به قاضی برساند و قاضی به نفع خانواده رای میداد، بیمار به خانه میرفت و زنده میماند. اما در مواردی که قاضی از رسیدگی به پرونده امتناع می کرد یا بر علیه خانواده حکم می داد، بیمار فوت می کرد. هر آمریکایی یک فرد مستقل با حقوق مسلم برای زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی است، نه یک کیسه گوشت برای فرصت طلبان پول پرست. اگر آمریکاییها میخواهند در برابر منافع مالی قدرتمندان و متحدان آنها شانس مبارزه داشته باشند، باید حق ” رضایت آگاهانه ” دوباره احیا گردد.
ترجمه : رویا 🙏💫
منبع : prepareforchange