انفصال زمانی و صعود
انفصال زمانی مفهومیست که در آن واقعیت تقسیم می شود. در ریاضیات، وقتی در ساختار فضا_ زمان تغییر ایجاد میشود که یک یا چند پارامتر تغییر کند و نتیجتا تعادل سیستم را بهم بزند. تغییر پارامترها باعث تغییر در مقادیر هندسه فرکانسی شده و بنابراین انفصال و جدایی در ساختار فضا_ زمان بوجود می آید. این مسئله، یعنی جدایی خط های زمانی، باعث تغییر تجلیات آگاهی روی زمین شده و واقعیت را به سمت خط های زمانی آینده حرکت میدهد. بنابراین باعث میشود تا میدانهای سیاره ای و انسانها فاز بعدی چرخه تکامل صعود سیاره ای را تجربه کنند. تاثیرات جمعی افزایش فرکانس و تغییر در ساختار میدانهای فضا_زمان فرابعدی، به یک نقطه «« واگرایی»» میرسد. قله این مسیر واگرایی در ورای فضا و زمان، باعث تغییر در پارامترهای میدان انرژی کلی سیاره میشود. این فشار نیرو به میدان انرژی سیاره باعث افزایش قطبیت و انفصال در هویت جمعی میشود. وقتی قطبیت در نیروها که در یک میدان انرژی جمعی قرار دارند به اوج میرسد، در این مرحله، انفصال خطوط زمانی پیش میآید. به این نقطه، نقطه « واگرایی» در طیفی از احتمالات مختلف گفته میشود.
تحلیل انفصال خط زمانی از نقطه نظر ذرات:
در حقیقت تبدیل و تغییر ذرات باعث انفصال خط زمانی در میدان زمین میشود. این اتفاق در واقع جدایی میدان ذرات جهانی است. اساسا یک طرح و تجلی جدید بین آگاهی ماتریکس بعدسوم و مرحله بعدی ماتریکس روح و آگاهی چندبعدی آن پیش میآید. زمین بعدسومی در فرآیند تبدیل ذرات، همراستا با ماتریکس روح و روند سریع حرکت آگاهی انسانها به یکی از اسپیرال های قطبی، حرکت می کند. سرعت حرکت در اسپیرال های روبه بالا یا روبه پایین در تکامل شخصی انسانها، به شکل تصاعدی توسط این نیروهای جدید افزایش پیدا می کند.
این چرخه در نهایت به انفصال فضا_ زمان و خط زمانی منجر میشود. انفصالی که بین ماده در زمین بعدسوم و نوعی از ماده که در زمین بعدپنجمی وجود دارد، شکل می گیرد و واقعیت زمین به دو تراکم (دنسیته) مختلف تقسیم میشود. زمین بعدسوم در تراکم اول بوده و زمین بعد پنجم در تراکم بعدی قرار می گیرد. این انفصال باعث میشود روشی که انسانها از لحاظ ذهنی توسط آن، انرژی آگاهی هوشمند را برای تجلی مادی در واقعیت بیرونی بکار می گرفتند، کاملا تغییر کند.
بنابراین در واقعیت جدیدی که در پیش رو داریم ، تجلی واقعیت بیرونی توسط ذهن و فکر خیلی بهتر، قویتر و سریعتر انجام میشود. انفصال دنیاها باعث از بین رفتن مانع موجود در نقشه مورفوژنتیک در تراکم بعدسوم و تراکم بعدی در بعدپنجم و بالاتر میشود. در واقع یک انفصال بین میدان سیاره ای یا کالبد سیاره ای که در فرکانس های بعدسوم در مواد تلوریک شکل گرفته و واقعیتی که در فرکانسهای بالاتر در حال شکل گیریست، انجام میشود. یک تقسیم و انفصال ارتعاشی در سطوح زیراتمی نقشه آگاهی که به همه چیز در خلقت متصل است. در این انفصال، گروهی از انسانها به دلیل افزایش فرکانس به واقعیت بعدپنجم متصل میشوند و گروهی دیگر به دلیل پایین بودن فرکانس، در واقعیت بعدسومی می مانند.
در انتهای سال ۲۰۱۷، کالبد سیاره ای به پهنای فرکانس بالاتر تغییر وضعیت داد و این مسئله باعث شد که در جهان هارمونیک بعدی قرار بگیرد. این اتفاق باعث می شود که مختصات سیاره و خط زمانی آن تغییر کند و بنابراین محل سیاره در فضا_زمان هم دچار تغییر میشود. در طول چرخه صعود، آگاهی جمعی در سیاره از طریق دامنه فرکانس های ابعاد، مدام تغییر می کند. افرادی که پس از این تغییر در آگاهی بعدسوم می مانند، فشار و ناراحتی فزاینده ای را تجربه خواهند کرد، بنابراین بسیاری از مردم رفته رفته فشار بیشتری برای به اتمام رساندن الگوهای کارمیک قدیمی از گذشته و رها کردن این الگو ها و باورها احساس خواهند کرد. این فرآیند خالص سازی، الگوهای لازم برای رسیدن به مختصات جدید در شبکه زمین را مهیا خواهد کرد و تاثیرات نیروی بی ثبات کننده و تاریک که زندگی های بعدسومی را تحت تاثیر قرار می دهد را پاکسازی خواهد کرد.
تنظیم دوباره مختصات سیاره که به شکل عمیقی در این پروسه صعود درحال انجام هست، در جغرافیای هولوگرافیک سیاره انجام میشود و عملکرد استارگیت ها، ورتکس های قدرت، خطوط زمانی و انتقال انرژی نور را تحت تاثیر قرار میدهد. نتیجتا، این تاثیرات به آگاهی جمعی انسانها راه پیدا می کند و مستقیما عملکردهای آگاهی بدن نوری انسان و هویت روحی و خطهای زمانی را تحت تاثیر قرار میدهد. در این شرایط، معماری کیهانی زمین تحت تاثیرات رادیکال قرار می گیرد و در نتیجه زنجیرهای از واکنشها را به دنبال خواهد داشت که به طور چشمگیری ویژگیهای انرژی و بدن نوری انسانها را تغییر داده و متعاقبا تغییرات شگرفی در سبک زندگی و ارتباطات بوجود میآورد.
تاثیر میدان کوانتومی بر فضا-زمان:
در حال حاضر، کالبد سیاره ما در حال انجام یک بازسازی در تاروپود فضا-زمان است و خوب این مسئله طبیعتا باعث ایجاد تغییرات و بی نظمی هایی خواهد شد که میدان های کوانتومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در نتیجه این تغییرات، الگوهای جدیدی از اختلالات الکترومغناطیسی، موانع یا آشفتگی در میدان جمعی بوجود می آید. میدان کوانتومی، که به عنوان «فضا-زمان داخلی» هم شناخته می شود، این تاثیرات را بر لایه های ساختار طرح اصلی منعکس می کند. ساختار طرح اصلی، در واقع ماتریس طرح اولیه است که لایه های میدانهای مورفوژنتیک را در زمین ایجاد می کند. گرید ورکرها اطلاع دارند که ساختار طرح اولی در میدان سیاره با تغییر تایم لاین کاملا در حال دگرگونیست، و به نظر میرسد که یک اتفاق خیلی متفاوت، فوقالعاده و در عین حال عجیب و غریب در میدان سیاره در حال انجام هست.
به نظر میرسد یک طرح جدید آگاهی انسانها را در بر خواهد گرفت. تغییرات طرح اولیه، بر روی ساختار ماده تاریک اثر می گذارند، و این مسئله نتیجتا به تغییر و دگرگونی عناصر زمین و ساختار عنصری کالبد زمین منجر خواهد شد. این مسئله از طرف دیگر واسط و مدیوم آگاهی ما را در حالیکه هنوز روی سیاره هستیم، تغییر می دهد، و ما را وادار می کند تا تطابق پیدا کنیم و راههای جدیدی برای ارتباط با زمین و اتصال با خانواده ستاره ای پیدا کنیم.
تغییرات ساختاری به پرتالهای زمین هم گسترش می یابد و این تغییرات از طریق پرتالها به ساختارهای فراسیاره ای منظومه شمسی و فراتر از آن هم میرسد. همه سیستمهای ارتباطی که به این سطوح معماری سیاره متصل هستند، تحت نوسان و تغییر و بازآرایی قرار می گیرند، و در واقع ارتباط های بین ستاره ای بازسازی می شوند، این ارتباط ها پرتال های زمین را متصل می کند تا زمین با سیستم های ستاره ای چندگانه و اجرام آسمانی همراستا شود. بعضی از این پلتفورم ها به این منظور ساخته شده اند تا انسانهایی که در نواحی مختلف فضا-زمان روی زمین هستند به جاهای دیگر منتقل شوند، و نتیجتا این پلتفورم ها در انتهای چرخه زمان کیهانی، تحت بازسازی ساختار فضا-زمان قرار خواهند گرفت.
ذرات زیراتمی در مواد عنصری، تحت ساختار اتمی جدید، بازآرایی می شوند، در واقع این ذرات برای تطابق با تغییر کالبد سیاره ای به دنیای هارمونیک بعدی، بازسازی و بهینه می شوند. ذرات زیراتمی از اتمها بسیار کوچک تر هستند، و در واقع بازسازی و تغییر و تبدیل ذرات در مقیاس کوانتومی، توسط ذرات زیراتمی توضیح داده می شود. پس ذرات زیراتمی، مثل الکترون ها، پروتون ها و نوترون ها، اتم ها را میسازند و اتمها هم بلوک های مواد را تشکیل میدهند. وقتی ذرات زیراتمی بازسازی و آبدیت میشوند، این مسئله باعث تحریک فرآیند یونیزاسیون اتم هایی میشود که انرژی الکتریکی و یک سری از واکنش های شیمیایی را در بدن تولید می کنند. بدن انسان وقتی در معرض سیگنال های الکترومغناطیسی قوی قرار می گیرد، یا در اثر فعالسازی کندالینی، قادر میشود تا پروسه یونیزاسیون بیولوژیکی را انجام بدهد که این مسئله باعث شکل گیری میدانهای پلاسما میشود.
در فرآیند صعود کالبد انسان، یونیزاسیون باعث تولید نور پلاسمای فرکانس بالا شده تا فرآیند ساخت کالبد روحی پلاسمای مایع ادامه پیدا کند. به تدریج تا نقطه ای پیش خواهیم رفت که از سطح تنظیمات چاکرا در بدن نوری در قلمروهای پایین خلقت عبور کرده و ساختار بدن نوری پلاسما را میسازیم. این ساختار ( مرکابا)، در واقع یک وسیله نقلیه به شکل یک کالبد کرویست که می تواند میزبان آگاهی پلاسمای بالاتر شود. این حالت از ساختار بدن نوری، چاکراها یا کالبد کروی، در واقع دلالت دارد بر تفاوت بین تناسخ در تراکم های پایین فضا-زمان، و یا آزاد شدن از ساختارهای فضا-زمان سطح پایین و توانایی پرواز از طریق کالبد آگاهی به ورای منظومه خورشیدی.
کیهان شناسی ابعاد:
هدف اصلی ما وصل شدن به جنبه های ارتعاشی بالاتر خود از طریق قصد کردن برای ارتباط با کالبد نوری توسط افزایش آگاهی در مدیتیشن است. پس وقتی به روح و خود برتر و به جنبه های مختلف هویتهای انرژتیک- روحی خود فکر می کنیم، در واقع اینجاست که میتوانیم درکی از کیهانشناسی ابعاد و طیفهای فرکانسی ابعادی که وارد آگاهی ما میشوند، داشته باشیم. وقتی ما طیف امواج ابعاد را درک کنیم، و از چاکراها به عنوان یک مدل پایه استفاده کنیم، این مسئله به ما کمک خواهد کرد تا عملکرد هفت چاکرای اولیه را بهتر بفهمیم. پروسه صعود در واقع جمع کردن هویتهای مختلف از ابعاد مختلف هست و متمرکز کردن آنها در لحظه حال. ابعاد بالاتری که ما در حال دسترسی به آنها هستیم، در واقع مشخص کننده تایم لاین های فضا-زمان آینده هستند.همینطور که وارد میدانهای انرژی بالاتر میشویم، از درون هر یک از فرکانسهای ساب هارمونیک در هر بعد عبور می کنیم.
عبور از ابعاد پایین به ابعاد بالا:
فرآیند حل کردن انرژیهای لایه های ابعاد پایین در میدان آگاهی و تبدیل ذرات آنها به فرکانسهای ابعاد بالاتر، فعالسازی ستاره ای نامیده میشود و قسمتی از پروسه صعود است. این دینامیک صعود انرژیست که باعث تکامل آگاهی به ابعاد بعدی میشود. این فعالسازی ستاره ای در واقع قسمتی از پروسه تکامل نور تلقی میشود.
کیهانشناسی زمان جهانی در دوازده بعد همزمان:
هر دنیای هارمونیک معادل سه تا از هویتهای روحییست، به این شکل:
آگاهی ما از طریق شخصیت در ابعاد ۱,۲,۳
از طریق روح در ابعاد ۴,۵,۶
از طریق خود برتر در ابعاد ۷,۸,۹
و از طریق آواتار کریستوس در ابعاد ۱۰,۱۱,۱۲
و آگاهی Founder در ابعاد ۱۳,۱۴,۱۵ تکامل پیدا می کند.
ابعاد:
ابعاد مختلف در واقع گروههای مختلف انرژی در قالب فرمهای هندسی فضا-زمان هستند و بر پایه واحدهای آگاهی کریستال صوت و نور ساخته شده اند که به آنها میدانهای مورفوژنتیک یا ساختارهای متبلور شبکه درخت ۱۲ شاخه ای گفته میشود. یک بعد در واقع یک فضای پر از یک فرکانس خاص و توالیهای تکرار شونده ای از امواج است.
_ ۱۲ بعد دنیای ما ( که به عنوان کالبد سیاره ای هم شناخته میشود)
_ هر بعد به یکی از لایه های بدن ما مرتبط است
_به یکی از شاخه های دی ان ای که در طول پروسه صعود و دریافت فرکانس های جدید، به تدریج شاخه ها فعال میشوند.
_ هر چاکرا در بدن ما به یکی از لایه های نوری موجود در کالبد ما و در کالبد سیاره ای متصل است.
_ ابعاد ۱۳,۱۴,۱۵ مربوط به جهانهای ترانس هارمونیک خارج از فضا-زمان هستند.
شهروند کیهانی:
انتقال: این چرخه صعود در حقیقت سومین و آخرین سطح توسعه و ایجاد آزادی آگاهی کامل به عنوان یک شهروند کیهانی برای انسانهاست. تحت این شرایط، انسانها دیگر مجبور به بازگشت به زمین نیستند. و در انتهای این چرخه، افراد به هر مکانی در کیهان بخواهند بدون محدودیت منتقل می شوند. ( اگر چه به هر سیاره ای بروند، تحت قوانین و شرایط آن سیاره هستند).این به معنی وضعیت یک هویت کیهانیست و یک شهروند کیهانی کامل. این اتفاق چند بار در تاریخ زمین رخ داده، اما دستکاری ها و تغییرات میازمای سیاره ای در حال حاضر می تواند این تحول را کمی سخت کند، و البته به مرور در آینده آسانتر خواهد شد.
این اتفاق به معنی آزادیست، و وقتیست که ما کالبد آگاهییمان را به بیرون منعکس می کنیم، و دیگر مجبور نیستیم به زمین برگردیم و روی زمین تناسخ کنیم. برای اینکه بتوانیم به این تحول و انتقال کالبد فیزیکی و آگاهی دست پیدا کنیم، باید بتوانیم حافظه های میازمیک را حل کرده و سلولی که از والدین بیولوژیکی خود به ارث برده ایم را آزاد کنیم. این سلولیست مربوط به خانواده اصلی که در هنگام تولد در کالبد فیزیکی ثبت می شود. این سلول در داخل کروموزوم و در زمان لقاح بین تخمک و اسپرم والدین بیولوژیکی ایجاد می شود. این سلول قسمتی از بذر کالبد فیزیکی می شود که ما در آن تناسخ می کنیم. وقتیکه این سلول آزاد شود، تبخیر شده و از بدن خارج می شود؛ در این نقطه از فرایند Transmigration، فرد یک شهروند کیهانیست. در این شرایط، ممکن است افراد حافظه هایی از زندگی در زمین را با خود داشته باشند، اما لزوما همان هویت را نخواهند داشت. این چرخه صعود، ( مرحله سوم) بسیار خاص و منحصر به فرد است و برای آگاهی کریستال و کالبد خورشید الماس از جهت رسیدن به آزادی روحی و اقتدار کامل برای انسانها بسیار اهمیت دارد.