استفاده از امواج FFR (پاسخ بعد از فرکانس) در خواب

استفاده از امواج FFR (پاسخ بعد از فرکانس) در خواب

 

گاهی اوقات ما موضوعاتی را مطرح می کنیم که کنار آمدن با آنها در جنگ معنوی زمین فعلی خوشایند نیست. با این حال، مهم است همواره به یاد داشته باشید که کسب دانش، باعث قدرت شخصی می شود. دانش به دست آمده شما منجر به آگاهی بیشتر و آگاهی بیشتر موجب دستیابی به هوشیاری موقعیتی و ارزیابی های دقیق می شود که کمک می کند تصمیمات بهتری برای خود و عزیزان تان بگیرید و همچنین انرژی های مضر یا منفی را از آنها دور کنید.

 

پس با چشمان باز بیدار بمانید ، به محیط اطراف تان توجه کرده و از ابزار مشاهده، تشخیص، پذیرش و بی‌طرفی استفاده کنید تا از فاجعه سازی و وارد شدن به هر یک از شیب های لغزنده تفکر مبتنی بر ترس اجتناب کنید. همه شما هر چه را که برای زندگی نیازمند آن هستید، در درون خویش دارید. با این حال، برای درک راه‌ حل موثر یک مشکل، ابتدا باید منبع آن را شناسایی کنیم. چنانچه ارزیابی خود را  بر اساس فرضیات غلط، تفکر یا اطلاعات نادرست انجام دهیم، حتی اگر تا حدودی از یک دید منطقی استفاده کرده باشیم، درصورتیکه زمین فعلی را که بشریت طی این دوران جنگ معنوی در آن زندگی می کند ، و جنگ روانی” تفرقه بیانداز و حکومت کن”  که برای اسارت  ذهنی و بردگی آگاهی طراحی شده است را درک نکنیم، هنوز در اشتباه بسر می‌بریم. وقتی اجازه می‌دهیم که تحت اطاعت و دستکاری ذهنی کسانی قرار بگیریم، که به‌ دلیل انگیزه‌های خودخواهانه به دنبال کنترل ما هستند، «نه» یک جمله کامل است. درخواست شما در گفتن «نه» به دیگران، حقوق شخصی و حق مسلم آزادگی شماست.

 

می توانیم به وضوح ببینیم، وقتی که چهار سال پیش این مرحله شروع شد، مردم ارزیابی دقیقی از جنگ معنوی در دنیای ما نداشتند. از آن زمان افراد بسیاری، بدن های خود را خیلی زود ترک کردند که به آن « مرگ ناگهانی» گفته می شود، یا با انتخاب هایی که از روی عدم آگاهی انجام دادند ، به بیماری های خطرناک مبتلا شدند و رنج زیادی کشیدند. درحالیکه مشاهده این اتفاقات به طرز وحشتناکی دشوار است، نمی‌توانیم اجازه دهیم که دیگران به جای ما تصمیم بگیرند. ما باید زندگی خود را با پذیرفتن مسئولیت انتخاب‌های مان هدایت کنیم. انتخاب هایی که مبتنی بر استدلال صحیح و خودمختاری باشند، نه تصمیم‌گیری هایی که از سوی اطرافیان از طریق اضطرار ، زورگویی، فریب و ملعبه سازی، تهدیدها و فرهنگ زدایی تحمیل می شوند.

 

نکته این است که با استفاده از عقل سلیم و شناخت اصول انسجام، شما را به سمت تفکر انتقادی راهنمایی کنیم تا تاکتیک‌های روشنایی کاذب و آلیس در سرزمین عجایب در این نمایش پوچ احمقانه، فشار بی‌رویه‌ای بر ذهن شما وارد نکند. شما ابزارهایی برای فکر کردن دارید، پس باید خودتان فکر کنید و اطلاعات دریافتی را با ترکیب داده‌هایی که شهود و تفکر انتقادی شما را به تعادل می رسانند، در محدوده قلب و ذهن تان در معرض آزمون قرار دهید. اگرچه ممکن است به نظر برسد که جهل سعادتمندی است، اما در حقیقت، طی این مرحله از تبلیغات نظامی، افزایش شدید روش‌های کنترل ذهن MK Ultra از طریق مهار امواج مغزی و استخراج برنامه‌های هوش مصنوعی سفارشی‌ شده که اکنون شما را در طول زمان خواب هدف قرار می‌دهند، بسیار مخاطره آمیز است.

 

طی هفته گذشته، آگاهی عمیق‌تری راجع به سیگنال‌های هوش مصنوعی و فناوری مورد استفاده برای تصرف امواج مغزی در هنگام  خواب به ما داده شد که دلیل بحث امروز است. پیشنهاد ما این است که از دستور کار تصرف امواج مغزی در حالت خواب آگاه باشید و در صورت بروز این اتفاق دقت کنید تا بتوانید برای خنثی و بی اثرکردن فشارهای آن در ایجاد اختلال در تفکر و در کالبد احساسی شما و کسانی که با آنها زندگی می کنید، یعنی با آنها در یک خانه یا محل سکونت می خوابید، از قدرت و ابزار معنوی خود استفاده کنید.

 

با خطرناک تر شدن جنگ پنهان، سلاح‌های خاموش در حال تولید و گسترش هستند تا از طریق امواج FFR (واکنش های پس از فرکانس ) به سمت امواج مغزی توده‌های در حالت خواب ارسال شوند، این موضوع آشکار می کند که هوشیاری بیشتری لازم است تا از این تاکتیک  که در حال حاضر در بخش های زیاد جمعیتی مورد استفاده قرار می گیرد، آگاه باشیم. اطلاع مستقیم از این دستور کار، منجر به آگاهی بیشتر می شود و سپس ما این قدرت را پیدا می کنیم تا از طریق مشاهده و تنظیم یک فضای ارادی در طول فرآیند حفاظ شبانه خود، این اثرات را کاهش داده و خنثی کنیم که شامل اظهاراتی برای بی اثر کردن سوءقصد های مهار امواج مغزی در طول مدت خواب می شود.

 

امروز چند فرمان کوتاه نیز ارائه خواهیم داد که از آنها برای تنظیم فضای خود قبل از خواب استفاده کنید تا اگر این پدیده خاص را تجربه کرده اید یا صرفاً برای استحکام و تقویت حفاظ شخصی در حالت خواب، به خنثی سازی این تلاش ها کمک کنیم.

 

پاسخ بعد از فرکانس

 

منظور از پاسخ یا واکنش بعد از فرکانس این است که اگر یک فرد یا سوژه مورد هدف صدایی را بشنود که در فرکانسی شبیه به صدای مرتبط با مغز انسان تولید شده است، مغز سعی می‌کند خروجی امواج خود را طوری تنظیم کند تا با فرکانس ورودی که در معرض آن قرار دارد، سینک ( همگام) گردد و به این وسیله همان الگوی فرکانسی را تقلید خواهد کرد.

 

حال، برای فهم مشکل کنترل پنهان تکنولوژیکی ذهن در سطح زمین، درک مفهوم پاسخ بعد از فرکانس اهمیت زیادی دارد‌. نظر شخصی من این است که اگر نحوه عملکرد آن را درک کنید، این قدرت را دارید که ابزارهای درون مغز خود را طوری تغییر دهید که مغز با فرکانس ورودی که در حالت بیهوشی یا خواب وارد می شود، همگام نشود تا بتوانید اثراتی را که کنترل کننده ها قصد دارند در این مرحله خاص از آن بهره برداری کنند، خنثی کنید.

 

آنچه از زمان اجرای عملیات روانی طرح پاندمی جهانی اِفشا شد، این است که جمعیت هدف کوچکتری که طی 25 تا 30 سال گذشته توسط برنامه فضایی مخفی SSP – عمدتاً بدون رضایت یا آگاهی-  آزمایش شده اند، آخرین تمرین برای پیاده کردن همان تاکتیک‌های کنترل ذهن روی کل جمعیت انسانی بود، با این تفاوت که این بار توسط سیستم‌های هوش مصنوعی سایبرنتیک و روش‌های مرتبط کنترل خواهد شد. بنابراین دستور کار برای تصرف امواج مغزی در حالت خواب، حداقل در ایالات متحده، به سطح دیگری رسیده است، جایی که گروه‌های بیگانه منفی سعی می‌کنند روش‌های کنترل ذهن   MK Ultra خورشید سیاه را بر روی تعداد زیادی از جمعیت انسانی در حالیکه در خواب هستند، پیاده کنند.

 

اکنون می‌خواهم این روش‌ها را ابهام‌زدایی کنم تا بتوانید به آنها توجه کنید و از پدیده‌های کنترل ذهن آگاه شوید. بسیاری از ما می‌توانیم آن‌ها را به صورت عملیات فعال روانی که علیه مردم استفاده می‌شود، ببینیم. در حال حاضر، سه مورد مهم مطالعاتی استفاده از روش‌های پاسخ بعد از  فرکانس عبارتند از:

 

اول، استقرار آیین سازمان‌یافته C**VID در میان توده‌ها که به شدت جمعیت را تقسیم کرد، همراه با سازماندهی راه‌حل‌های سختگیرانه پزشکی که از طریق دادن رشوه برای تجویز انواع سلاح‌های زیستی تجربی ژنتیکی، با سودهای کلان برای مافیای بهداشت جهانی انجام می‌شد. و در نتیجه، به برنامه های کشتار نرم از سوی نخبگان قدرت و دستور کار بیگانگان منفی، خدمت می کند.

 

دوم، هیاهوی نابهنگام در برچسب‌ها زدن های  غیر دودویی بر کودکان، به منظور دخالت ذهنی در مالکیت معنوی و درگاه وابستگی عاطفی تا کودک را به ضمایر جنسی جایگزین و هویت‌های کاذب مختلف عادت بدهند و به این وسیله به راحتی تحت سلطه غارتگران و پدوفیل‌ها قرار بگیرند. اغلب در این روش‌های تهاجم جنسی، قبل از اینکه مغز کودک و نوجوان بطور کامل در بزرگسالی رشد کند، آنها را با یک فشار تدریجی به هویت‌های جایگزین تبدیل می‌کنند که برای تراجنسیتی‌ها طراحی شده است، ، و آنها را برای یک زندگی پر از بدبختی جنسی، ضعف سلامتی و مرگ زود هنگام به عنوان مصرف‌کنندگان مادام العمر  پزشکی آماده می‌کند. علاوه بر این، آنها ناتوان از تولید نسل در آینده و عقیم خواهند بود‌.

به Eugenics  ( علم اصلاح نژاد انسان) و EBE مراجعه کنید.

 

و در آخر، پدیده عجیبی که شاهد آن هستیم، رشد سریع نفرت سرسختانه ای است که  گروه‌های جمعی را در یک چارچوب ایدئولوژیک مبارزه طبقاتی هدف گرفته است و در آن نفرت دیوانه‌وار اوباش و تفکر گروهی ظالم – مظلوم، هر نوع استدلال منطقی را رد می کند،  بطوریکه رفتارهای نامعقول و اغتشاش‌گر به شدت منفی در فرهنگ زدایی، می توانند در نظر عامه مردم رضایت‌بخش جلوه کنند.

به کتاب تصویری جنگ های فرهنگی و مارکسیست – لنینیست در براندازی اجتماعی فرهنگی مراجعه کنید.

 

شاید از خود بپرسیم که چطور ناگهان این تغییر بنیادین فرهنگی در درصدی از توده های غرب انجام شد و آیا به روش های مخفیانه بکار گرفتن FFR پاسخ بعد از فرکانس ربط دارد؟ واکنش به دنبال فرکانس یعنی اگر شخص صدایی را که در همان فرکانس مرتبط با مغز انسان شبیه سازی شده است بشنود، مغز سعی می کند با تنظیم خروجی امواج خود، از همان الگوی فرکانسی پیروی کند.

 

تنها چیزی که برای تأثیرگذاری و دستکاری هوشیاری انسان لازم است ایجاد یک سیگنال پیچیده از طریق یک پاسخ فرکانسی FFR است تا مغز به سیگنال خارجی که از محیط بیرون می‌آید قفل شده و نورون‌ها شروع به بازتاب همان سیگنال کنند. سیگنال می تواند یک موج حامل در یک طیف باشد، یک فرکانس که برای ایجاد احساساتی از قبیل اضطراب، پریشانی یا تحریک یک درد عمیق عاطفی طراحی شده است. در نتیجه، شیمی مغز عوض شده و تغییر می‌کند و عموماً آگاهی فرد به طیفی از احساسات منفی همراه با ادراکات گیج‌کننده و پراکنده تنزل می یابد. می توان فرکانس هایی را در بین جمعیت های بزرگ پخش کرد که برای تحریک آشفتگی و بیقراری، پرخاشگری، اضطراب و حتی افکار خودکشی در مناطق خاص جمعیتی طراحی شده اند.

 

سپس، کنترل‌کنندگان می توانند رسانه‌های اصلی را با اخباری تغذیه کنند که موجب برانگیختن ترس بیشتر شده یا گروه‌های خاصی را مورد سرزنش قرار دهند و سخنان مهیج یا مظلوم گرایی را ترویج دهند تا یک سری گروه‌های کم اهمیت و به حاشیه رانده شده را برای هدف‌گیری های عمدی انتخاب کنند. این جنگ روانی “تفرقه بینداز و حکومت کن” است، به گونه‌ای که انسان‌ها، دیگران را دشمن خود تلقی می‌کنند و در نتیجه وضع و اجرای قوانین را از راه اِعمال انواع خشونت و خصومت، و حتی اشاعه رفتارهای مجرمانه مانند تجاوز، توسط توده اوباش تحریک می‌کنند. انبوه مردم خواهان کشتن انسان های دیگر یا زندانی کردن افراد بیگناه خواهند شد تا به این وسیله از آنها الگویی بسازند که اضطراب فروخورده عاطفی شان را تسکین بخشد.

 

برای انتقال پیام به مغز انسان که در آن شیمی مغز تغییر یابد، امکان مدوله کردن (تعدیل) سیگنال‌ها بر روی هر حامل الکترومغناطیس وجود دارد. هنگامیکه شیمی مغز تغییر می کند، و امواج مغزی تغییر وضعیت داده یا دستکاری می شوند، زمانیست که مغز براحتی قابلیت نفوذ داشته و فرم های فکری را وارد می کند، یا سایر رفتارها را برای شکل دهی، تأثیر پذیری یا آماده سازی در افراد برانگیخته می کند تا افکار آسیب زننده یا اعمال مجرمانه ای را  علیه دیگران مرتکب شوند که طبق باور آنها در حکومت خودمختار اوباش، قابل توجیه است. همانطور که هدف، وسیله را توجیه می کند.

 

حال با ذکر این مثال‌ها، شما روش پاسخ‌دهی بعد از فرکانس  FFR را به‌ عنوان یک نوع فناوری کنترل ذهن درک می کنید، و متوجه خواهید شد که این یک مورد مطالعاتی سخت و قدرتمند است  که تا چه حد این طیف کامل از تهاجم در سطح نظامی علیه اذهان ضعیف کودکان، جوانان، بزرگسالان موفقیت آمیز بوده و چگونه از این امر برای مطیع کردن آنها درمورد تهدیدات بیماری های عفونی، مانند ادعای یک بیماری همه گیر استفاده شد. هر چه ما انسان ها تعادل درون خود را از دست بدهیم، از توازن با طبیعت و قوانین طبیعی خارج شده و به این ترتیب بیمارتر می شویم.  متأسفانه، ما مطالعات موردی زیادی در دنیای بیرون داریم که هم اکنون منعکس کننده این قاعده کلی هستند. به منظور خنثی کردن این سلاح‌های خاموش که با روش FFR تولید می شوند و در طول مدت خواب افراد به امواج مغزی آنها ارسال می شود، ابتدا باید بدانیم که مغز ما چگونه کار می کند و چطور کنترل کننده ها از ما سوء استفاده می کنند.

 

عملکرد فیزیولوژیکی مغز ما با مجموعه های پیچیده ای از الگوهای الکتریکی کار می کند. آنها فرآیندهای عصبی- شیمیایی هستند که از طریق انواع سیگنال های تکانه ای ساخته می شوند. برخی از این تکانه ها ممکن است سیگنال را از نیروهای فرکانسی محیطی و خارجی دریافت کنند‌. زمانیکه بتوانید آن را به صورت چیزی خارج از خودتان شناسایی کنید، همین امر باعث می شود که ابزارهای درون مغزتان خنثی شده و به نحوی اصلاح شوند تا از همگام شدن با الگوهای امواج مغزی پاسخ به فرکانس FFR که به طور مصنوعی به سمت توده ها فرستاده می شوند، خودداری کند.

 

برخی از تکانه‌ها ممکن است سیگنال هایی به مغز بدهند که از محیط پیرامون و نیروهای خارجی فرکانسی باشد که مغز ما را با سیگنال‌های مصنوعی هدف قرار داده اند و تلاش می‌کنند تا با فرکانس فکری داخلی ما تطابق یابند. بسیار مهم است که بدانیم وضعیت فرکانس مغز فرد همان چیزی است  که موجب تغییر و دگرگونی حالت تفکر و وضعیت کلی آگاهی او می شود.

 

وقتی فردی مدیتیشن می‌کند و می‌داند چگونه ذهن خود را آرام کند، امواج فرکانس مغز خود را تغییر می‌دهد و می‌تواند این فرکانس‌ها و تأثیرات آنها را در کل بدن اصلاح کند. مغز انسان از سلول های گلیال، نورون ها و رگ های خونی تشکیل شده است. قشر مغز تقریباً متقارن است، با یک اصل مردانه چپ و یک اصل زنانه راست – نیمکره هایی که تصویر آینه ای مستقیم از یکدیگر هستند. نیمکره چپ و راست مغز توسط جسم پینه ای که یک دسته عصب بسیار بزرگ است و چاکرای تاج را اداره می کند، به هم مرتبط هستند. وظیفه پنهان چاکرای تاج، مرکز انرژی بُعد هفتم شما، فعال کردن جسم پینه ای است تا نیمکره های اصل مردانه چپ و اصل زنانه راست مغز را در یک عملکرد واحد سیگنال دهی عصبی و سیناپسی، بهم مرتبط سازد. هنگامیکه مغز از نظر کیفیت الگوی ارتعاش فکری یکپارچه شد، متحد شدن احساس خلاق زنانه با استدلال مردانه در یک تعادل فکری، انرژی کل بدن در سمت راست مردانه و سمت چپ زنانه، شروع به یکپارچه شدن در مغز می کند. اکنون این یک محافظ عالی برای انحراف و خنثی کردن فناوری های خاص مهار امواج مغزی به روش پاسخ به فرکانس، است. اما گاهی اوقات زمانیکه ضعیف شده ایم و خسته و کم انرژی هستیم،  تحریک احساسی ناشی از یک مسئله عاطفی می تواند بر ما غلبه کند، که دوباره این وضعیت برای پروسه ارگانیک افکار یا عواطف ما غیرطبیعی است.

 

بنابراین هوش برتر که توسط فرآیند بهم پیوستن اصل های مردانه و زنانه  مغز،  فعال شده است، تمام لایه های ماتریکس درونی پیچیده بدن انسان را از طریق اتحاد آگاهی  اصل زن و مرد به هم متصل می کند. حال، زمانی که زن و مرد در درون متحد می شوند، ما می توانیم به آگاهی متصل شویم و با سطوحی از هوش که برای علم ناشناخته است، ارتباط برقرار کنیم. نورون ها اجزای اصلی سیستم عصبی هستند. علم می گوید تقریباً 100 میلیارد نورون از طریق بیش از 100 تریلیون سیناپس که در مغز انسان وجود دارد، بهم متصل هستند . نورون ها اساساً کلیدهای روشن و خاموش الکتریکی هستند که به روشی مشابه ترانزیستورهای کوچک موجود در تراشه های کامپیوتری کار می کنند. اطلاعات بین نورون ها از طریق سیناپس های شیمیایی منتقل می شود، آنها انتقال دهنده های عصبی را آزاد می کنند که روی نورون دیگر عمل می کنند. بیشتر نورون‌ها از طریق سیناپس‌ها به چندین هزار نورون دیگر وصل می‌شوند، که باعث می‌شود مدار مغز بتواند به شبکه‌های عصبی متصل شود.

 

اکنون برای اهدافمان، می‌خواهیم کلید روشن و خاموش الکتریکی مغزمان را کنترل کنیم و از هرگونه تداخل خارجی یا فرکانس مصنوعی برای نفوذ یا تأثیر بر امواج مغزی ممانعت کنیم. این سیگنال‌های خاص بین نورون‌ها از راه سیناپس‌ها یا اتصالات تخصصی با سلول‌های دیگر رخ می‌دهند. نورون ها می توانند به یکدیگر متصل شده و شبکه های عصبی را تشکیل دهند. کلید عملکرد عصبی در سیستم عصبی مرکزی فرآیند سیگنال دهی سیناپسی است که بخشی از آن الکتریکی و بخشی شیمیایی است. وقتی که سیگنال‌دهی سیناپسی از طریق فرکانس‌های الکتریکی سمی، مانند کنترل تکنولوژیک ذهن با پالس‌های کوتاه میدان الکترومغناطیس یا تشعشعات زیان‌بار، یا سیگنال‌دهی سیناپسی از طریق ورود یا قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی سمی، فلزات سنگین از قبیل آلومینیوم، جیوه در واکسیناسیون، یا استرانسیوم، و برومیوم در کِمتریل، قطع می‌شود، این موارد با سیناپس تداخل کرده  و سیناپس دیگر سیگنال نمی دهد. هنگامیکه سیناپس به دلیل مسموم شدن یا تداخل با یک ماده شیمیایی سمی یا فلز سنگین از کار می افتد، نورون در نهایت می میرد. هنگامی که نورون ها می میرند، انسان به بیماری های مغزی نورون حرکتی مانند زوال عقل، آلزایمر و ALS مبتلا می شود.

 

نورون ها سیگنال های مغزی را در بین سیناپس ها  که به بقیه سلول های مغز متصل هستند، تولید می کنند. و این فرآیند سیگنال دهی سیناپسی سیگنال های الکتریکی و شیمیایی را ارسال می کند که به امواج مغزی یا الگوهای امواج مغزی تبدیل می شوند. امواج مغزی منبع افکار و شیوه تفکر ما هستند. اینکه چگونه و چرا به چیزی فکر می کنیم. امواج مغزی ریشه همه افکار، احساسات و همه رفتارهای ما هستند و ارتباط بین نورون های درون مغز ما هستند که امواج مغزی و الگوی امواج مغزی را ایجاد می کنند. امواج مغزی توسط پالس های الکتریکی هماهنگ از انبوه نورون هایی که با یکدیگر در ارتباط هستند تولید می شوند.

 

امواج مغزی برای آگاهی معنوی ما خاص و منحصر به فرد هستند. این بدان معناست که هر مغز و هر الگوی امواج مغزی کاملاً  بی مانند است. هیچکس با امواج مغزی مشابه شما وجود ندارد. مغز شما برای روح و طرح نخست معنوی شما پیکربندی شده است. بنابراین هیچکس نمی تواند الگوهای امواج مغزی را دقیقاً به همان روشی که شما انجام می دهید، از خود ساطع کند. حتی اگر هوشیاری شما شبیه سازی (کلون) شده باشد، تفاوت همیشه قابل تشخیص است.

اگرچه علوم تسخیر شده جریان اصلی، این حقیقت را بطور علنی نمی پذیرد. مهم است بدانید که انسان ها اصولاً دارای پنج نوع مختلف الگوی الکتریکی یا امواج مغزی در سراسر قشر مغز هستند.

 

امواج مغزی را می توان با ابزاری به نام EEG مشاهده کرد که امکان ثبت الگوهای امواج مغزی افراد را فراهم می کند. هر موج مغزی هدفی دارد و به ما در عملکرد مطلوب ذهنی کمک می کند. توانایی مغز انسان برای انعطاف و یا انتقال از انواع حالت‌های فرکانس امواج مغزی ، نقش مهمی در موفقیت ما در مدیریت استرس شخصی، تمرکز بر وظایف، هدایت ذهن به سمت سکون و داشتن یک خواب مناسب دارد. اگر یکی از پنج نوع امواج مغزی در مغز ما بیشتر یا کمتر از حد تولید شود، می تواند مشکلاتی ایجاد کند.

اکنون برای لحظه ای به مشکلات انسان ها که از سلامت مغز آنها سرچشمه می گیرد، فکر کنیم. ما می توانیم به شدت احساس افسردگی کنیم، می توانیم انواع اختلالات فکری، شخصیتی یا بی نظمی در خلق و خو داشته باشیم، افکار دوقطبی، شیدایی، آشفتگی یا یک سری از اختلالات طیف اوتیسم را نشان دهیم – همه اینها به امواج مغزی نامنظم مربوط می‌شود. زیرا سیگنال های مغزی تشکیل شده از واکنش های الکتریکی و شیمیایی سالم نیستند یا به درستی شلیک نمی کنند. این عارضه تا حد زیادی به دلیل ورودی ناسالم و قرار گرفتن در معرض موارد  آسیب زننده است. شاید فرد از نظر ژنتیکی مستعد باشد، اما بطور کلی بسیاری از مشکلات، ناشی از عدم تعادل و سلامت بین لایه‌های فیزیکی، ذهنی، احساسی و معنوی است.

هر چه در لایه‌های چند بُعدی خود یکپارچه‌تر و متعادل‌تر باشیم، سلامت بیشتری خواهیم داشت. و هر قدر سالم تر باشیم، سیگنال های امواج مغزی خود را سریع تر درمان می کنیم، که به سرتاسر بدن کمک می کند تا سالم و از نظر روحی کامل و یکپارچه باشد.

 

امواج مغزی

اکنون، قصد داریم یک تمرین کوتاه در مورد پنج موج از اساسی ترین امواج مغزی را انجام دهیم تا وقتی در حال پاکسازی سیگنال یا امواج مغزی هستید، یک گفتار تأکیدی داشته باشید که بتوانید از آن به عنوان بخشی از دستورات و قصد پاکسازی خود نیز استفاده کنید.

 

امواج آلفا نوسانات عصبی در محدوده فرکانس بین 7.5 و 12.5 هرتز هستند. این محدوده فرکانس، شکاف بین تفکر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه ما را پر می کند. این همان ناحیه ای است که تا حد زیادی مورد استفاده پاسخ‌ بعد از فرکانس FFR قرار می گیرد، زیرا کنترل کننده در تلاش است فرکانس ضمیر ناخودآگاه ما را تقلید کند. هنگامی که موج آلفای ما زیاد است، ممکن است ناتوانی در تمرکز داشته باشیم، شاید خیلی آرام باشیم یا بیش از حد خیال پردازی کنیم. اگر امواج آلفا خیلی کم باشند، ممکن است استرس زیاد، بی خوابی، OCD، انواع تظاهرات هراس یا فوبیا و همچنین اضطراب زیاد داشته باشیم. وقتی امواج آلفای ما متعادل باشند، ما آرام هستیم. بنابراین، افراد با نوشیدن الکل یا مصرف آرام بخش ها و داروهای ضد افسردگی، حالت موج آلفای بسیار کم را خوددرمانی می کنند.

 

امواج بِتا بین 12.5 تا 30 هرتز هستند. این امواج مغزی با فرکانس بالا و دامنه کم، معمولاً زمانی مشاهده می شوند که یک فرد عادی بیدار و هوشیار است و درگیر افکار آگاهانه و تفکر منطقی است. در بتا بیش از حد، ما دوباره می توانیم با ترشح زیاد آدرنالین، با اضطراب بالا و ناتوانی در استراحت به دلیل احساس استرسی که داریم، روبرو شویم. با بتا خیلی کم، قدرت ادراک بسیار پایین، حافظه ضعیف، تمایل به افسردگی و همچنین ADHD و باز هم کمبود دقت خواهیم داشت. افرادی که می‌خواهند امواج بتا خود را افزایش دهند، با نوشیدنی‌های انرژی‌زا یا محرک‌هایی مانند قهوه خوددرمانی می‌کنند.

 

امواج دلتا یک موج مغزی با دامنه بالا، بین نقطه 5 تا 4 هرتز هستند. امواج دلتا معمولاً با مرحله خواب عمیق مرتبط هستند. با این حال، بسیاری از افرادی که مدیتیشن می کنند، می توانند امواج مغزی خود را به حالت دلتا برسانند. گفته می شود که این کندترین امواج مغزی ثبت شده در انسان است و اغلب در نوزادان و همچنین کودکان خردسال یافت می شود. ظاهراً ما با افزایش سن، تمایل داریم حتی در هنگام خواب عمیق، از امواج دلتای کمتری استفاده کنیم، . بنابراین، دلتا با برخی از عمیق ترین سطوح استراحت و خواب ترمیم کننده همراه است. میزان بیش از حد دلتا، همانطور که در آسیب های مغزی دیده می شود، می تواند باعث مشکلات یادگیری، ناتوانی در تمرکز یا فکر کردن شود. دلتای بسیار کم ممکن است منجر به ناتوانی در جوان سازی بدن و احیای مغز  شود، زیرا از ترمیم طبیعی یک خواب عمیق بهره مند نمی شویم.

 

حالا به امواج گاما می رسیم که بین 25 تا 100 هرتز است، اگرچه گفته می شود که 40 هرتز حد متداول آن است. امواج گاما در وظایف پردازش های بالاتر و همچنین عملکرد شناختی نقش دارد. امواج گاما برای حفظ و پردازش اطلاعات مهم هستند. بنابراین، ما برای یادگیری به گاما نیاز داریم تا تمرکز بالای خود را در یادگیری مطالب دشوار یا فراخوان حافظه برای یادآوری اطلاعات بلند مدت را حفظ کنیم. تصور می شود که موج گامای 40 هرتز برای اتصال حواس ما به دریافت های ادراکی مهم است زیرا در یادگیری مطالب جدید نقش دارد. مشخص شده است افرادی که دارای مشکلات ذهنی و ناتوانی در یادگیری هستند تمایل به فعالیت گاما کمتری نسبت به افراد عادی دارند. دوباره موج گامای بیش از حد، موجب اضطراب و گامای بسیار پایین افسردگی و معلولیت در یادگیری را به دنبال دارد. برای افزایش امواج گامای خود، ما مدیتیشن را توصیه می کنیم.

 

امواج تتا به مؤلفه های فرکانس در محدوده 4 تا 7 هرتز بدون توجه به منبع آنها اشاره دارد. گفته می شود که تتا کورتیکال (غشایی) اغلب در کودکان خردسال مشاهده می شود. در کودکان بزرگتر و بزرگسالان، هنگام مدیتیشن، خواب آلودگی، هیپنوتیزم یا در حالت خواب ظاهر می شود، اما نه در عمیق ترین مراحل خواب. این محدوده خاص فرکانس از امواج تتا در رویاپردازی و تخیل نقش دارد. وقتی احساسات عمیق و خام را تجربه می کنیم، امواج تتا به ما متصل می شوند. امواج تتا دارای مزایایی هستند که به ما کمک می کنند تا ادراکات حسی بالاتر، شهود و خلاقیت خود را بهبود بخشیم و باعث می شود احساس طبیعی تری داشته باشیم. تا زمانی که تتا در ساعات بیداری ما تولید نمی شود، بسیار مفید است. باوجودیکه در طول سالیان با تغییر ریتم های زیستی و وضعیت خواب مان متوجه شده ایم که امواج تتا در حالت بیداری نیز ظاهر می شوند، که ممکن است باعث شود وقتی بیدار هستیم، احساس خستگی بیشتری کنیم. بطور کلی، گفته می شود که تتا بیش از حد باعث بیش فعالی، تکانشگری ، بی توجهی و همچنین افسردگی می شود. تِتا بسیار کم، آگاهی کالبد احساسی را قطع می کند، باعث افزایش اضطراب، هیجان و استرس می شود.

 

پس همانطور که ما این مفهوم کلی را در نظر داریم، از دید سلطه گری که کنترل کننده بر منشأ اصلی همه افکار و شیوه تفکرمان دارد، سیستم های اعتقادی، نگرش ها، رفتار و اعمال ما به خطر می افتد. و ریشه همه اینها در ماهیت امواج مغزی ماست. با این آگاهی، آشکار می شود که چرا دستور کار بیگانگان منفی کنترل گر و ارتش های مختلف آنها می خواهند امواج مغزی ما را به تصرف درآورند، کنترل و مهار کنند. آنها از ابزارهای گوناگونی استفاده می کنند و سعی دارند با کاشت (ایمپلنت) افکار از طریق مواجهه های روزانه، ما را وادار به تبعیت از روش های کنترل ذهن کنند. به هرحال، این کار را در حالیکه خواب هستیم، انجام می دهند. مهار و تصرف امواج مغزی در این حالت بیشترین تأثیر را دارد، زیرا افراد هوشیار نیستند و بدیهی است که وقتی به خواب رفته اند، متوجه نمی شوند که تحت ایمپلنت یا تداخل افکار کنترل ذهن قرار دارند. بنابراین وقتی‌که کنترل کننده یا جادوگر سیاه، یا مسئول کنترل نظامی، مستقیماً در امواج مغزی فرد مداخله می کند، مقاومت فرد در برابر کنترل ذهن یا دستکاری الگوهای امواج مغزی به صفر می رسد. در حال حاضر، این اتفاق برای همه افراد برجسته که می خواهند بر روی آنها کنترل داشته باشند، مانند سیاستمداران، دولت ها یا سران کشورها، افراد مشهور، مجریان اخبار و غیره، رخ می دهد. البته حالا این تکنولوژی را با امواج مغزی سفارشی شده، برای عموم مردم گسترش داده اند که به نحوی طراحی شده تا  افکار مردم را وقتی خوابیده اند، تحت کنترل و تداخل قرار بدهند.

 

بنابراین اگرچه این اتفاق قبلاً هم تا حدودی رخ داده بود، اما اکنون به دلیل ساخت اینترنت اشیا، دوقلوهای دیجیتال و حجم انبوه داده‌های شخصی که از بشریت ، نه تنها از طریق سایت های رسانه های اجتماعی، بلکه از هر چیز دیگری مانند گروه  خونی و فهرست ژنتیک، جمع‌آوری شده، برای امواج مغزی هر فرد شخصی‌سازی بیشتری انجام می شود. پس لطفاً بدانید که این پایگاه‌های برنامه مخفی فضایی SSP هستند که به طور پنهانی ارتش وزارت دفاع آمریکا و اداره کل اتمسفر ملی را تحت کنترل دارند و بخش زیادی از تکنولوژی مهار امواج مغزی را اجرا می‌کنند.

هدف ما این است که بدانید تصرف امواج مغزی در حالت خواب وجود دارد، پس با این جنایت آشکار علیه بشریت موافق نباشیم، یا از آن تبعیت نکنیم و با اعلام قصد قبل از خواب، اجازه ندهیم که سلاح های خاموش اقدام به مهار کردن امواج مغزی ما کنند، به فضای شخصی خود با این قصد فرمان دهید که فقط امواج مغزی ارگانیک را که طبیعی و همسو با شما، با خودِ حقیقی و معنوی شما هستند، پردازش کند.

 

دستور کار این است که با مداخله عمدی در خواب و ایجاد اختلال در تفکر ما از طریق دستکاری امواج مغزی، در روند نحوه نگهداری و بازیابی حافظه کوتاه مدت و بلند مدت مغز در طول خواب دخالت کنند که به موجب آن سعی در تحریک واکنش های احساسی دارند تا اختلالی بوجود آید، بدین ترتیب آنها می خواهند در خاطراتی که توسط رویدادهای مهم به شکل تجربیات اطلاعاتی در مغز شما ثبت شده است، مداخله کنند تا شما مسائل مهمی را که علیه برنامه های ضد بشری آنها هست، فراموش کنید.

 

اوایل امسال، مشاهده شد که آنها بیشتر روی حیوانات آزمایش می کردند. شاید به خاطر داشته باشید، چند ماه پیش در این مورد صحبت شد که برخی حیوانات وحشی و خانگی، ناگهان مهاجم و درنده شدند. این اولین مرحله معرفی نسل بعدی تکنولوژی مهار امواج مغزی، پاک کردن ذهن و فراموشی در بازیابی حافظه قبلی بود، حافظه ای که‌ حیوان خانگی و صاحبش را بهم ربط می داد و همچنین در حیوانات بزرگتر حیات وحش که به طور ناگهانی به انسان ها حمله کردند، در حالیکه قبلاً چنین تهاجمی از این حیوانات دیده نشده بود. بدین ترتیب آنها سعی می کنند تداخل امواج مغزی با مضمون های تکراری را که به نوعی برای شما عمیقاً احساسی است، در طول خواب وارد کنند.  مانند موضوع تکراری یک ضربه عاطفی که از گذشته ظاهر می شود تا شما را در خواب مجبور کنند که نظرتان را درباره چیزی عوض کنید یا اتفاقی را که در گذشته افتاده، به دست فراموشی بسپارید. مثلاً با پاک کردن حافظه بلندمدت که در ناحیه بخصوصی در مغز ذخیره شده، در موضوعی که قبلاً به آن اعتقاد داشته اید، مداخله می شود. این عملکرد هیپوکامپ و سیستم لیمبیک است.

 

آنها کشف کرده اند که با استفاده از مداخله مستقیم در امواج مغزی در وضعیت خواب، می توانند قدرت مغز در ذخیره سازی خاطرات را به طور موثرتری دستکاری کنند. این دستور کار FFR در طول مدت خواب است که اخیراً مشاهده شده است. آنها هفته گذشته با من این کار را کردند و چون می دانستم ، عملکردشان ناموفق بود. این همان نکته ای است که اطلاعاتش را با شما به اشتراک می گذارم.

 

اگر از تلاش آنها برای پاک کردن خاطرات تان آگاه هستید، در حذف محتوای حافظه موفق نمی شوند زیرا خاطره های شما در ناحیه ای از مغز که هیپوکامپ نام دارد و در سیستم لیمبیک که مسئول واکنش های احساسی است، ثبت شده است.

درضمن این متد خاص از کنترل ذهن در پاسخ به فرکانس FFR، روشی است که ممکن است سعی کنند بوسیله آن روابط را پایان دهند، پنداره های واقعیت کاذب ایجاد کنند یا دوستان معمولی شما را یک شبه به دشمن تبدیل کنند، یا سخت تلاش کنند تا در جوامع و گروه ها تفرقه انداخته و حکومت کنند. افرادی که ناآگاه هستند و در واقع تسلیم این ایمپلنت افکار می‌شوند، عموماً دارای اراده ضعیف، شدیداً مبتنی بر منیت و از نظر معنوی منفصل هستند. معهذا اگر چنین اتفاقی بیفتد، این نوع به هم‌ خوردن روابط یا ارتباطات اجتماعی به قدری سریع اتفاق می افتد که می تواند شوکه کننده باشد؛ شاید قطع ارتباط با اعضای خانواده یا با هر شخص دیگری باشد که به او اعتماد دارید. حال، اگر آن ارتباط عاطفی واقعاً عمیق، اصیل و قابل اعتماد نباشد، امکان دارد که شخص رنگ واقعی خود را بطرزی اغراق آمیز و تشدید شده نشان دهد، به خصوص اگر به همین منظور هدف قرار گرفته باشد.

 

گاهی اوقات این کنترل ذهن روی ما که از خانواده کریستوس هستیم، به خوبی کار نمی کند، ما اِستارسید Starseed هستیم، از خانواده پالیدوریان  Paliadorian هستیم. بنابراین، آنها این را می دانند. در عوض،  اعضای خانواده یا اطرافیان ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، مثلاً فرد نزدیکی که مشکلات یا خرابی زیادی به وجود می آورد. برخی از مسائل مربوط به کنترل ذهن، این است که آنها می خواهند شما به یاد نیاورید، واکسنی که به مردم فروختند، یک سلاح زیستی است و جنایات بزرگ آنها علیه بشریت را فراموش کنید. آنها از شما می خواهند که بخوابید، فراموش کنید و به دنبال عدالت یا حساب پس گرفتن نباشید.

برای فراموش کردن اطلاعاتی که ممکن است در مورد یک موضوع تایید نشده جمع آوری کرده باشید یا بدانید، آنها از شما می خواهند همه تلاش هایی را که در گردآوری اطلاعات انجام داده اید، فراموش کنید تا در یادآوری حافظه بلندمدت اطلاعاتی که در مغزتان و در طرح نخست معنوی خود ذخیره کرده اید، مداخله کنند. و وقتی سعی می کنید به خاطر  بیاورید، از شما می خواهند که دیگر نتوانید به آن اطلاعات دسترسی داشته باشید.

 

پس با این دانش، شما سوئیچ ژنتیکی درون خود را فوراً به کار می اندازید. با دانستن این دستور کار، قدرت شخصی دارید تا کنترل سوئیچ مغز و امواج مغزی را در دست بگیرید و از فرمان حاکمیت مغز برای خنثی کردن و از بین بردن این اثرات خاص استفاده کنید. به هر حال، این پدیده ای است که ممکن است شاهد افزایش آن در پیرامون افرادی باشیم که به ما نزدیک هستند. یا ممکن است موارد مطالعاتی  زیادی با این نوع خاص از کنترل ذهن یا پاک کردن هوشیاری داشته باشیم که در این زمان بخصوص پخش می شوند. مطمئناً آنها می خواهند که ما روح و رسالت معنوی و توانایی های روحانی خود را فراموش کنیم و ارزش های زندگی خویش را تغییر دهیم. اینکه فکر کنیم زندگی ارزش زیستن ندارد و معنوی بودن یا ارتباط با کرایست یا خداوند، پوچ و احمقانه است.

 

فناوری مهار امواج مغزی یک پاسخ فرکانسی است که به شدت جذب فلزات سنگین، به‌ویژه آلومینیوم و گرافن می‌شود. بنابراین این چیزی است که باید دوباره در مورد سلاح زیستی فهمید؛ ما می دانیم که سلاح زیستی علاوه بر انواع بسیاری از سموم پرتودهی، حاوی گرافن زیادی است. اما وقتی به مهار امواج مغزی فکر می‌کنیم، مشکوک ترین افراد به عنوان رساناهای این سلاح بی‌صدا، کسانی هستند که سمیت بالایی از فلزات سنگین دارند،  یا در معرض مقادیر زیادی از کمتریل و مواد غذایی دستکاری ژتتیکی GMO قرار داشته اند. وجود فلزات سنگین در جریان خون، دهان، دندان‌ها و بدن، ما را برای این سلاح‌های خاموش رساناتر می کند و به همان اندازه مستعد دریافت انواع امواج مغزی برنامه‌ریزی شده با افکار تحریف شده، می شویم. بنابراین، شاید بخواهیم تا جایی که امکان دارد، به آرامی اقداماتی را برای سم زدایی انجام دهیم؛ گزینه های زیادی مانند EDTA، گشنیز، ید، گلوتاتیون و زئولیت وجود دارد.

 

بسیاری از ما در حال انجام سطوح مختلف سم زدایی و پاکسازی هستیم، در نتیجه مشارکت آگاهانه با صعود شخصی مان، این پاکسازی انرژی های منفی و انواع سموم به طور طبیعی اتفاق  خواهد افتاد. اما پاکسازی این سمیت بخصوص، فلزات سنگین، و چیزهای مختلفی که بدن ما را استثمار کرده اند؛ و ما را برای کنترل ذهن هدفمند رساناتر می کنند، یک سم زدایی مهم و عمده است.  بسیاری از ما اکنون در حال پاکسازی و تصفیه این سطوح خاص از بدن خود هستیم، و این می تواند منجر به آنفولانزای صعودی شدید یا ناراحتی های گوارشی مرتبط با کبد و مجرای کیسه صفرا شود. در همین‌ لحظه ریه ها و کانالهای تنفسی ما با تحمل یک ترمیم اختری، در حال بازنشانی است، این وضعیت پیامد چیزهای زیادی است که همراه با سطح خورشید، دروازه های خورشیدی و سطح اختری در حال تغییر هستند، و سرانجام بر اتصال هسته اختری ما تأثیر شدیدی می گذارد. بنابراین میزانی از بازسازی اختری وجود دارد که اکنون درحال رخ دادن است، زیرا گشودن پرتال های خورشید ما برای احیای بخش هایی از بدن Eiyana مادر کیهانی آغاز شده است. بنابراین موارد زیادی با جابجایی های فعلی سیاره‌ای اتفاق می‌افتد که منجر به آنفولانزای صعود و درجاتی از سم‌زدایی و پاکسازی می‌شود.

 

اندکی به بررسی برخی از عملکردهای حافظه مغز و نواحی از مغز که می توانند با امواج مغزی هدفمند دستکاری بشوند، بپردازیم.

منظور من این است که اگر متوجه شدید به تازگی در معرض امواج مصنوعی نوعی هدف گیری کنترل ذهن قرار گرفته اید، خواه در حالت خواب باشد، یا در زندگی روزمره و ناگهان احساس می کنید که بدن تان سنگین شده و یک فکر یا یک احساس پرفشار شما را احاطه کرده، بدانید که چگونه فوراً  از این فرمان ها استفاده کنید.

مضامین کلیدی و عباراتی هستند که با آنها می توانید ابزارهای مغزتان را دوباره به کنترل حاکمیت خودتان برگردانید تا این پدیده را به‌طور خودجوش پاک کنید. در صورت مواجهه شما، فرزندان یا عزیزان تان، ‌در هر زمان یک ابزار سریع دارید که می توانید بلافاصله از آن استفاده کنید.

 

می توانید به هر زبانی که در آن لحظه به عنوان بخشی از شهود برترتان احساس می کنید، به سادگی بگویید:

💫 «هیپوکامپ من را پاک کن،

💫 تحریف موج آلفا را پاک کن»

“Clear my Hippocampus,

Clear the alpha wave distortion”

 

اجازه دهید برخی از عملکردهای حافظه مغز را دقیق تر بررسی کنیم. عمل ذخیره سازی حافظه در مغز اتفاق می افتد، و هیپوکامپ ناحیه ای است که مغز برای تمام خاطرات، فایل های حافظه و آرشیو دارد. باز هم هیپوکامپ و ما می خواهیم به حفظ و کمک به سلامت و عملکرد هیپوکامپ خود توجه زیادی داشته باشیم، زیرا این آرشیو ما برای حافظه بلند مدت و کوتاه مدت است.

 

حال، قشر پیشانی را داریم که در تفکر انتقادی و استدلال به ما کمک می کند تا الگوهای امواج مغزی را پس از کشف انبوهی از اطلاعات، برای رسیدن به نتیجه ذخیره کنیم. فرض کنید شما یک بیداری داشته اید و ناگهان در مورد یک موضوع جدید اطلاعاتی را کشف کرده اید. این قشر جلوی مغز است که الگو را ذخیره می کند تا به شما کمک کند، اطلاعات جدید را که برای درک آن از سوراخ خرگوش پایین می روید، یاد بگیرید.

 

ناحیه ورنیکه Wernicke و ناحیه بروکا Broca در مغز

 

ناحیه ورنیکه بخشی از عملکرد مغز برای درک گفتار، صداها و زبان است. بنابراین این ناحیه ورنیکه مغز است که عموماً برای تشخیص اصوات متناوب و صحبت های منفی برنامه ریزی شده است. پس وقتی درباره فناوری صدای خدا Voice of God یا سایر صداهای شنیداری صحبت می کنیم، به طور کلی توسط سوءاستفاده آیین اهریمنی MK Ultra در حال برنامه ریزی است.آنها ناحیه ورنیکه مغز را هدف قرار می دهند. بنابراین هنگامی که خودگویی منفی وجود دارد، اگر ناگهان صدایی را بشنوید، مثلاً یک نوع صدای بلند را ، ناحیه ورنیکه مغز است که صداهای مصنوعی غیرارگانیک، برنامه ها یا امواج مغزی گفتار، صوت و زبان مصنوعی غیر ارگانیک را پاک می کند. بسیاری از اوقات ممکن است ما یک خودگویی منفی یا فرم های فکری منفی داشته باشیم که با تله های پنهان برنامه ریزی شده اند. یک تله مهلک پنهان، Booby Trap بخشی از برنامه‌های سوء استفاده مناسک شیطانی و یک تاکتیک نظامی برای خود تخریبی روانی فرد با استفاده از ترس شدید یا ارعاب است. اگر افراد محل ایمپلنت را پیدا کرده یا شروع به حذف آن کنند، ممکن است احساس ترس بر آنها غلبه کند: “به آن  دست نزن، آن را برندار” این یک تله مهلک است. پس اگر چنین اتفاقی افتاد، شاید بخواهید آن را به وضوح شناسایی کرده و برنامه Booby Trap را پاک کنید؛ پس طول آن نفس بکشید، خدا و کرایست را فرا بخوانید، به آنچه در حال وقوع است واقف باشید تا بتوانید همچنان به حذف هر نوع برنامه دهی غیرارگانیک، ایمپلنت و ضمیمه های اجباری در این بخش از مغزتان، ادامه بدهید.

 

ناحیه بروکای مغز ناحیه ای است که باعث گفتار کلامی می شود. بنابراین نواحی ورنیکه و بروکا با هم کار می کنند. در تصرف های پیشرفته، ناحیه بروکا منطقه ای است که شیطان در واقع از مغز انسان در بیان کلامی استفاده می کند. پس انسان مورد هدف با نفوذ افکاری که توسط ورنیکه درک شده اند، ایمپلنت ها، زبان برنامه دهی‌ و زبان مصنوعی غیر ارگانیک را در ناحیه بروکای مغز خواهد داشت؛ و سپس مرکز گفتاری ناحیه بروکای مغز جاییکه بیان شفاهی یا کلام توسط ایمپلنت تحریک شده است، حرفی را به بیرون می پراند، متوجه شدید؟ این همان سخن عجولانه، عصبی و تکانشی است. به کسی فکر کنید که یک اتصال ضمیمه ای دارد یا تصرف شده است و ناگهان بدون فکر کردن حرفی پرخاشگرانه یا عصبی میزند. بسیار خب، این ناحیه بروکای مغز است که باعث گفتار شفاهی می شود، جاییکه موجودی خارج از آن شخص می تواند از مغز او استفاده کرده تا او را وادار به گفتن سخنی کند که با آن موافق نیست، یا نمی خواهد بگوید. اما مغز او در ناحیه بروکا تسخیر شده است، و بنابراین نیروی شیطانی، فناوری سایبرنتیک، ایمپلنت صدای خدا، نظارت عصبی از راه دور، هر چه که باشد، باعث می شود آن شخص ناگاه حرف  ناهنجاری بزند یا مخرب عمل کند. آنها این کار را از طریق ناحیه ورنیکه و بروکای مغز انجام می دهند. اکنون، این دوباره در قلمروی سرزمین MK Ultra خورشید سیاه است. اینگونه است که آدم های ماشینی و بی اراده کنترل شده با ذهن را  به وجود می آورند که دقیقاً همان چیزی را انجام می دهند و می گویند که آنها می خواهند.

 

حال، به سراغ آمیگدال می رویم، جاییکه تکانه های عاطفی و خاطرات احساسی ذخیره می شوند. وقتی احساس بخصوصی داریم یا یک حس قوی و کنترل نشده را تجربه می کنیم، قسمت آمیگدال مغز ناحیه ای است که ممکن است برای پاکسازی موثر باشد. بیایید بگوییم، روایت تاریخی که از آن مطلع می‌شوید، قتل عام Eieyani و نابودی مِلچیزِدِک زنانه خورشیدی است، این یک حس سخت و رنج آور است.

 

شما می توانید با صدای بلند اعلام کنید:

💫 “آمیگدال را از احساسات منفی یا دردهای انباشته پاک کن. خدایا سپاسگزارم.”

 

مخچه:

این ناحیه حافظه فیزیکی خودمختار است، جایی که اقدامات تکراری مانند رانندگی، یا کاری را به صورت خودکار انجام می دهیم، زیرا بارها آن را انجام داده ایم. بدیهی است که توصیه می کنیم، روی وضعیت خودکار نباشید و همیشه حواستان باشد.

اما ما حافظه حسی ماهیچه ها را برای انجام مکرر اعمال داریم و آن حافظه فیزیکی خودمختار در مخچه ثبت می شود. پس این هم حوزه دیگری است، چون درباره بازیابی خاطرات، دفع و خنثی سازی هرگونه نفوذ یا تماس با پخش ورودی ها در روش کنترل ذهن  پاسخ به فرکانس FFR صحبت می کنیم که در طول خواب، یعنی درست زمانی که هوشیار نیستیم، بر ما تأثیر می گذارد. اگر خاطرات در حال تنظیم مجدد هستند، یا خاطراتی از دست رفته اند، این نواحی در مغز باید پاک شوند تا به تقارن و تعادل با خودِ هسته ارگانیک شما بازگردند.

 

آخرین قسمت مغز که می خواهم در مورد آن صحبت کنم، تالاموس، هیپوتالاموس، هیپوفیز و پینه آل است و مشخصاً این بخشی از همان اتصال است. ما چیزهای زیادی در رابطه با عملکرد معنوی هیپوفیز و پینه آل می دانیم، اما تالاموس و هیپوتالاموس نیز به همان اندازه به عملکردهای معنوی و اینکه چگونه ارتباط معنوی و خودِ برتر ما به سیستم لیمبیک وصل می شود، مرتبط هستند.

 

بنابراین سیستم لیمبیک مغز برای ارتباط دادن تجربیات عاطفی به تجربیات معنوی ما بسیار مهم است. عملکرد فعال سیستم لیمبیک چیزی است که به ما کمک می کند تا احساسات و عواطف خود را که به ادراکات بالاتر حسی مرتبط هستند، تفسیر کنیم، و همچنین در هنگام داشتن تجربیات معنوی، خاطرات را ذخیره کنیم. بسیاری از ما که تجربیات معنوی داشته ایم، می دانیم که چطور اتفاق می افتد. ما اطلاعات را به شکل خطی، دریافت نمی کنیم. تجربیات معنوی ما زمانی که در حال مدیتیشن هستیم، یا با گروه محافظان کریستوس یا یکی از راهنمایان خود در ارتباط هستیم، از تفسیر  یک حس عاطفی می آید. مثلاً حس “X” را به من می‌دهد، یعنی به نوعی آن را احساس می کنید یا به نظرتان می رسد … گاهی این حالت، در یک ادراک خطی معنا ندارد، زیرا وقتی که ما در حال تحلیل ساختار تجربیات مراقبه خود هستیم، یا سعی می کنیم تجربه های معنوی خود را در مراحل اولیه رمزگشایی کنیم، بسیاری از اوقات با ذهن خطی قابل فهم‌ نیستند. ما باید یاد بگیریم که روح به زبان دیگری صحبت می کند و به حواس عاطفی و توانایی های حسی ما متصل می شود. بنابراین نحوه تفسیر ما از تجربه معنوی از طریق واکنش های احساسی است و این یکی از کارکردهای ساختار سیستم لیمبیک است.

 

واضح است که این بخش از مغز برای کمک به رمزگشایی تجربیات معنوی و افزایش و تقویت ارتباط معنوی ما بسیار مهم است. به همین دلیل است که وقتی احساسات منفی خود را نظم می‌دهیم، یا کنترل وضعیت عاطفی را در دست داریم، به ما اجازه می‌دهد تا سطح بالاتری از بلوغ معنوی را تجربه کنیم. کنترل بیشتر بر کالبد احساسی، رابطه ای مستقیم با اتصال معنوی دارد. بنابراین، می‌توانید دستور کار کنترل‌کنندگان را ببینید، چرا آنها افرادی را خلق کرده‌اند که از نظر احساسی آسیب دیده‌اند، و از نظر عاطفی صلاحیت ندارند. این افراد نمی دانند چگونه احساسات شان را مدیریت کنند و به راحتی توسط هیجانات هدایت می شوند. آنها از طریق احساسات غریزی خود بسیار تکانشی هستند، این در توده ها پرورش داده شده است، زیرا ارتباط معنوی ما را مسدود می کند. باز هم، این نکته ای برای تفکر و درک اهمیت ساختار سیستم لیمبیک در اتصال معنوی و توانایی تفسیر تجربیات معنوی شما از طریق پاسخ دهی های احساسی است.

 

این ناحیه از مغز مستقیماً با ماتریکس روح مان ارتباط دارد و کالبد برتر حسی عاطفی ما است که وقتی از نظر معنوی فعال می شود، به مجتمع مغز قلب متصل می شود و احساس طبیعی همدلی را ایجاد می کند. خوب، این یک درک دیگر است؛ معنی “وقتی از نظر معنوی فعال است به مغز قلب ما متصل می شود” چیست؟ یعنی منطق آنچه را که با استدلال برتر مغز آموخته ایم ، با پاسخ های احساسی خود به عنوان بخشی از یک ابرقدرت ترکیب می کنیم، زیرا مجموعه مغز قلب ما همان چیزی است که به ما یک قدرت فوق العاده از توانایی شهودی ادراک حسی بالاتر می دهد که با استدلال منطقی تفکر انتقادی ما ادغام و متحد می شود.

 

انسان ها به مغزی سالم با یک سیستم لیمبیک کارآمد و یک نورولوژی زیستی سالم احتیاج دارند که با فرکانس های مصنوعی کنترل ذهن و سموم عصبی مورد حمله قرار نگیرد تا بتوانند اتصال معنوی خود را تجربه کرده و به این ترتیب حس همدلی توأم با شفقت داشته باشند و به آگاهی برتر و روشنیدگی معنوی دست پیدا کنند. همانطور که بسیاری از ما می دانیم، استارسیدها تمایل طبیعی به همدلی دارند، زیرا پروفایل های عصبی منحصر به فردی دارند که در آن سیستم لیمبیک برای اینکه با مرکز قلب شان اتصال برقرار کند، در سطوح بسیار بالاتری عمل می کند. این امر کاملاً روشن می‌کند که چرا کنترل‌گرها می‌خواهند بوسیله هدف قراردادن نورولوژی زیستی ما با مجموعه ای از نوروتوکسین‌های انرژتیک و فیزیکی، عملکردهای احساسی سالم و تجربیات حسی بالاتر ما را که با تجربیات معنوی مان ارتباط دارد و توسط مغز انسان سالم ارائه می‌شود، از بین ببرند. همانطور که در حال حاضر از روش پاسخ به فرکانس FFR برای هدف گیری امواج مغزی استفاده می کنند.

 

رویدادهای اخیر تلاش تهاجمی دیگری را برای از بین بردن عملکرد سالم مغز و سیستم عصبی انسان بر ما آشکار کرد که امواج مغزی را طی یک حمله با طیف گسترده، مورد هدف قرار می دهد. مطمئناً سیستم لیمبیک نیز از طریق بلندگوهای تبلیغاتی ترس مورد اصابت است، تبلیغاتی که در این مرحله خاص نمی توانیم از آن فرار کنیم، مگر اینکه همه رسانه های اجتماعی، اخبار و همه چیز را خاموش کنیم و اصلاً به آنها گوش نکنیم، البته این همان کاریست که همه ما باید انجام بدهیم.

اما هنگام هدف قرار گرفتن سیستم لیمبیک و آمیگدال با فرکانس های مصنوعی ترس، تحریف هایی در حالت عاطفی ایجاد می شود که ادراک افراد و معنایی را که به آن حالت عاطفی نسبت می دهند، تغییر می دهد. بنابراین وقتی‌که مدارها در سیستم لیمبیک با ترس بیش از حد و مداوم آسیب می بینند، مرکز عاطفی آمیگدال غرق در احساسات منفی می شود و آن فرد را به شدت دچار افسردگی تاریک و ناامیدی می کند.

 

هنگامی که سیستم لیمبیک به طور ناخودآگاه به ترس و احساسات منفی دامن می زند، افراد در ادراک خود و در یادآوری مسائل به مشکل برمی خورند. پس نمی توانند خاطرات را به یاد بیاورند و در ادراک خود دچار سردرگمی می شوند. بنابراین آنها نمی توانند از تفکر انتقادی برای تصمیم گیری خوب استفاده کنند زیرا قادر به درک پیامدهای اعمال خود نیستند. فهمیدن این موضوع بسیار مهم است.

وقتی در مورد تصمیمات ناسالم و بسیار منفی مختلفی که برخی اطرافیان مان می گیرند، احساس سردرگمی می کنیم، می بینیم که وقتی مردم در وحشت و ترس بیش از حد فرو می روند، ناخودآگاه نه فقط در حالت بیداری بلکه در خواب نیز به سمت ترس و احساسات منفی کشیده می شوند؛ و بسیاری از افرادی که در معرض آن قرار دارند با مشکل ادراکات و یادآوری خاطرات شان روبرو می شوند، زیرا تفکر انتقادی آنها برای اینکه بتوانند پیامدهای اعمال خود را ببینند، مسدود شده است. به این معنی که آنها واقعاً نمی توانند مشکل را ببینند، زیرا ترس، این نوع تفکر صحیح را در سیستم لیمبیک آنها مسدود می کند.

 

نواحی آمیگدال و هیپوکامپ در سیستم لیمبیک شالوده ای را برای حالت های عاطفی فراهم می کند که ما را به ادراک حسی بالاتر وصل می کند، جاییکه ما به تجربیات مثبت معنوی و عرفانی در طول حالت های مراقبه خود متصل می شویم. این به معنای تمرین مدیتیشن و پرورش سکون ذهن است. ما می‌توانیم مهارت‌های ذهنی را توسعه دهیم و مغزمان را تقویت کنیم تا بر ورودی‌های مصنوعی نسبت به احساسات منفی غلبه کنیم، با آموزش خودمان، آن‌ها را با حالت‌های مثبت جایگزین کنیم، تا سکون درونی و ذهنی شفاف و آرامی داشته باشیم.

رفتن به مدیتیشن عمیق‌تر برای ایجاد سکون درونی از طریق تمرکز کامل به درون خودمان، و حفظ بی‌طرفی و سکون اندیشه، روی پاکسازی منفی‌گرایی عاطفی کار می‌کند و حباب عصبی منفی گری در آمیگدال را منحل می کند.

 

در فضای تهی درون، ما نور ابدی هستیم که در غیاب کامل هر احساس یا تفکر ناخوشایندی، تنها به شکل حضور خالص، سکون، صلح و آرامش، در لحظه حال وجود داریم.

 

وقتی تصمیم می‌گیریم که بر افکار و احساسات خود مسلط باشیم، آنگاه بر مغز خود مسلط می‌شویم و این فرکانس‌ها و ترس‌های مصنوعی دیگر مزاحم ما نمی‌شوند. این را می توان از طریق یک مدیتیشن ساده روزانه به دست آورد، که بر سکون درونی و تمرکز بر تنفس تأکید دارد، و برای حفظ آرامش درونی شما در این دوران بسیار آشفته توصیه می شود.

اکنون خانواده عزیز، با توجه به این موضوع، چهار درخواست فراخوان کوتاه‌ را برای استفاده قبل از خواب، پیشنهاد می کنیم. می‌توانید آن‌ها را امتحان کنید و ببینید که آیا با احساس شما همسو هستند یا خیر. هدف این است که هوشیاری شما را نسبت به پدیده ای که امروز در مورد آن بحث کردیم و همچنین مشارکت آگاهانه تان را در پاکسازی عمدی این سلاح های تکنولوژیک مخرب با اعلام عدم رضایت خود و فرمان دادن به قوانین طبیعی که در اختیار خداوند هستند، جلب کنیم.

 

این چهار درخواست کوتاه فراخوان قبل از خواب عبارتند از اولین مورد که دعای هنگام خواب است. سپس فرمان برای حاکمیت مغز و سیستم عصبی، فراخوان برای پاکسازی هوش مصنوعی و مواد سمی از غذا، آب، هوا و مکمل ها؛ و فراخوان برای شکست و انحراف تمام امواج 5G و بالاتر، و همچنین آسیب های فرکانس الکترومغناطیس.

امیدوارم که استفاده از این ابزارها آسان باشد و برای ایجاد یک خواب آرام نیز مفید باشند.

 

از حمایت مهرآمیز، همدلی و توجه شما بسیار سپاسگزارم. ما در این امر با هم هستیم و دعا می کنیم که تا حد ممکن در محدوده جامعه احساس حمایت کنید. ما دعاهای محبت آمیز خود را با قدردانی عمیق می فرستیم و برای سلامتی و تحقق معنوی شما همانگونه که خدا می خواهد دعا می کنیم.

 

💫به نام اقتدار ” قانون مطلق کیهانی “، به نام قدرت پرودگار و کرایست ، در قانون حقیقی معنوی فرمان می دهم که همه اعمال متقابل، همه تحمیل های سنگین کارمایی، و همچنین روش های پاسخ‌دهی به فرکانس مهار امواج مغزی، از این پس خنثی و باطل هستند 💫

 

عزیزان در این ایام مقدس به یادآوردن منشأ کیهانی مان، شفای معنوی را خواستاریم. ما خواهان یکپارچگی روحانی مجدد با نور خورشید ابدی خداوند شدیم.

ما خواستیم تا آگاهی ارگانیک خود را از تمام جنبه‌های منحصر به‌ فرد و قسمت‌های بدن که ممکن است توسط نیروهای غیر انسانی یا انسانی به سرقت رفته، مورد سوءاستفاده قرار  گرفته، گمراه، شبیه‌سازی یا کپی‌برداری شده باشد، به خاطر آوریم، پس بگیریم و به مالک برحق آن بازگردانیم.

باشد که تمام خودهای اصیل از آگاهی انسان فرشته‌ گون را بازیابی کنیم، خودهای دیگر و استقرارهای هویتی که ممکن است در آگاهی جمعی و سطوح میان بُعدی در هم شکسته باشند؛ در کریستوس- سوفیای حقیقی کیهانی، به نام خدا ، اقتدار، آزادی و به نام حضور مقدس ابدی آنها، دوباره کاملاً به هم متصل شده و به یاد آورده شوند.

 

خانواده عزیز، از شما بسیار سپاسگزارم که به ما گوش دادید و با ما همراه شدید. پروردگارا تو را سپاس می گویم، سپاس، سپاس و این چنین است.

 

💫 امواج مغزی برای آگاهی معنوی ما خاص و منحصر به فرد هستند، به این معنی که هر موج مغزی به طرزی بی مانند، اختصاصی است و هیچ شخصی با امواج مغزی مشابه با شما وجود ندارد.

مغز شما برای روح شما و برای طرح نخست روحانی شما پیکربندی شده است.

 

بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند الگوهای امواج مغزی را به همان روشی که شما انجام می‌دهید ایجاد کند، حتی اگر آگاهی شما به نحوی شبیه‌سازی شده باشد – تفاوت همیشه قابل تشخیص است – اگرچه علم جریان اصلی به طور عمومی این را نمی‌پذیرد.

 

چهار درخواست کوتاه فراخوان برای استفاده قبل از خواب وجود دارند، که با اعلام عدم رضایت و با فرمان دادن به قوانین طبیعی در اختیار خداوند، آگاهی و مشارکت خود را به پاکسازی عمدی این سلاح‌های تکنولوژیک مخرب می آوریم.

 

احضار حاکمیت موج مغزی

 

* نیایش هنگام خواب

* مغز و سیستم عصبی مقتدر

* فرمان دفع هوش مصنوعی و مواد سمی،

* انحراف و بی اثر کردن 5G و EMF آسیب زا

 

باشد که استفاده از این ابزارها برای منحرف کردن هدف گیری الکترومغناطیس زیان بار و همچنین برای ایجاد یک وضعیت آرام خواب مفید باشند،

باشد که مرکز آرامی را در میان طوفان خروشان پیدا کنید. با تشکر از شهامت و پایداری معنوی شما

Lisa and Tomás

منبع :

https://energeticsynthesis.com/resource-tools/blog-timeline-shift/3921-ffr-during-sleep-state

مترجم: رویا

۲۱ تیر ۱۴۰۳
سوالات کاربران در رابطه با حقایق پنهان ، بیداری ، معنویت
پیروزی الهه
پیروزی الهه