کبرا خانواده های روحی
کبرا، بخش هایی از پیام ۲ آوریل ۲۰۱۸
خانواده های روحی
جهت آماده شدن برای جامعه پس از رخداد و تماس، پلایدیان ها از من خواسته اند اطلاعاتی راجع به خانواده های روحی منتشر کنم.
خانواده های روحی هنگامی خلق می شوند که گروهی از ارواح از ذات مناد یکسانی پدید می آیند و از طریق پورتال بعد هفتمی خورشید مرکز کهکشان، وارد این جهان می شوند، یا در این کهکشان یا کهکشان دیگری.
میلیونها روح بسیار پیشرفته که اکنون روی سطح زمین تناسخ یافته اند عمدتا یا از طریق خورشید مرکز کهکشان راه شیری وارد شده اند، و یا از طریق کهکشان خواهر، آندرومدا.
سپس با سفر در کهکشان از طریق رشته های میان بعدی نور که سراسر کهکشان را پوشش می دهند، تجربه اندوزی کردند. و بعدها با تجربه اندوزی در منظومه های خورشیدی پورتال، مثل خوشه پروین، آلدباران، سیریوس، آرکتوروس، وگا (آلفا لیرا)، تاو ستی و غیره آگاهی شان را متمرکز کردند.
در نقطه ای از مسیر تکاملشان به جنگ های کهکشانی برخورد کرده اند و درگیر آن شده اند، و این دلیل عمده حضور آنان روی زمین است.
یا تصمیم جدی گرفته اند که وارد قرنطینه زمین شوند تا نور را لنگر کنند و به نیروهای نور در آزادسازی زمین کمک کنند، یا اینکه فقط گذرشان به منطقه خطرناکی در کهکشان افتاده بی آنکه کاملا متوجه ریسک های آن باشند، و توسط آرکانها در شبکه اسکالار میان بعدی گیر افتادند، به زمین کشیده شدند و در چرخه تناسخ افتادند.
فوق العاده اهمیت دارد که همه موجودات ستاره ای ابعاد بالاتر که روی سطح زمین تناسخ یافته اند، اکنون بیدار شوند، مأموریت شان را بیاد آورند و آن را انجام دهند.
همچنین بسیار مهم است که اعضای خانواده های روحی شروع کنند به برقراری ارتباط با یکدیگر از دیدگاهی بالاتر، و نه فقط به عنوان انسانهایی که در قرنطینه زمین گیر افتاده اند.
اعضای خانواده های روحی بر اساس ادراک بعدپنجمی ذات خودشان (آگاهی ماناسیک) ارتباطاتشان را شکل می دهند و دوستی های حقیقی ایجاد می کنند. این منشأ کیهانی کهن الگوی دوستی است.
اعضای خانواده روحی یکسان، یا اعضای دو خانواده روحی مجاور، که ارتباط روحی بسیار عمیقی با الگوی تداخل مثبت عشق روحی بعد ششمی (آگاهی بودیک) ایجاد کنند، سولمیت Soul Mate خوانده می شوند. این منشأ کیهانی کهن الگوی دوست پسر و دوست دختر است.
اعضای یک خانواده روحی که در واقع یک روح هستند که با ورود به ابعاد ۳ و ۴ به قطبیت های مخالف مرد/زن تقسیم شده اند، توئین سول Twin Soul خوانده می شوند. ارتباط آنها به بعد ۷ (آگاهی آتمیک) می رسد، و این منشأ کیهانی کهن الگوی مرد/زن، شوهر/همسر و قهرمان/الهه است.
همه سطوح درهم پیچیده ی روابط میان اعضای یک خانواده روحی یک توروس کلیفورد ایجاد می کند که ماتریکس را می شکند. و بهمین دلیل نیروهای تاریک همیشه خواسته اند خانواده های روحی را متلاشی کنند.
ابتدا این کار را با ایمپلنت کردن مردمان ستاره ای برای قطع کردن آگاهی ابعاد بالاتر و حضور روح انجام دادند. به این برنامه ایمپلنت عمودی می گویند. برنامه ایمپلنت عمودی اساس قرنطینه زمین است. دومین لایه برنامه، برنامه ایمپلنت افقی است. پروینی ها از من خواسته اند به این موضوع بپردازم تا برنامه اجتماعی ایجادکننده ماتریکس قطع شود.
آرکان ها حساسیت فوق العاده زیادی به انرژی عشق عمیق روحی میان زن و مرد دارند، بخصوص میان سولمیت ها و توئین سول ها.برنامه ایمپلنت افقی باعث می شود این حقیقت که جفتهای روحی در قالب یک زوج قطبی، یک مرد (الکتریک ) و یک زن ( مغناطیس) به دنیای بعدسوم و چهارم وارد می شوند، به شکل پنهان باقی بماند و انسانها حقیقت آن را درک نکنند.اساسا در این حالت در شکل خالص، نیروی الکتریکی مرد ( کندالینی) و نیروی مغناطیسی زن ( روح) یک جاذبه ایجاد می کنند که در نهایت باعث ایجاد یک سه گانه میشود که در واقع نیروی تکامل هست. وقتیکه این نیروی جاذبه الکترومغناطیسی زن/مرد، توسط برنامه ایمپلنت افقی مختل میشود، در واقع یک آشفتگی و بی نظمی در میدان الکترومغناطیسی جامعه ای بوجود میاد که دارد کنترل می شود و متعاقبا مسیر تکامل این تمدن تغییر کرده و به تعویق می افتد، گاهی برای هزاره ها، که این مسئله در مورد زمین متاسفانه صدق می کند.ایمپلنت افقی اولیه، باعث ایجاد یک شکاف در درک مسئله نیروی جنسی در بین زن و مرد میشود.
موثرترین استراتژی برای کنترل یک جامعه و به تعویق انداختن سرعت تکاملش، از طریق کنترل انرژی جنسی مونث است. بهترین روش برای کنترل انرژی جنسی زنانه، نفوذ جرم بحرانی شکارگران جنسی اوریون/دراکو/رپتایل به داخل جامعه و آزاد گذاشتن آنها بود. این در واقع مسئله ای بود که آرکان ها بارها در طول تاریخ انجام دادند. نتیجتا وقتی زن های تحت کنترل این برنامه منفی به جرم بحرانی برسند، یک انعکاس پاولوویان در ناخودآگاه جمعی مونث جامعه ایجاد شده و نتیجتا به شکل موثری انرژی الهه را قطع می کند. در یک چنین جامعه ای، زن ها عادت به یک زندگی «دوگانه» می کنند و بطوریکه که از لحاظ جنسی خودشون را فقط زمانیکه از چشمهای تیزبین ماتریکس دور هستند ابراز می کنند.
کلید رهایی چنین جامعه ای، در دست پیشرفته ترین زنان جامعه است و آنها میتوانند به تدریج انرژی حیاتی و جنسی و خلاق مونث را متجلی کنند.
با مهندسی کردن پروسه تناسخ، در واقع به ندرت اجازه میدهند که دو جفت روحی در یک زمان مشابه تناسخ کنند. اگر هم باهم ملاقات کنند، به ندرت اجازه می دهند که باهم باشند، به این دلیل که آرکانها، موقعیت ها را مهندسی می کنند تا از وقوع اتحاد جلوگیری کنند، هدف آنها جلوگیری از اتحاد است. به همین دلیل است که اتحاد جفتهای روحی در سطح سیاره به شدت کم شده، و بیشتر افرادی که فکر می کنند با هم جفت روحی هستند، در واقع سول میتهای اولیه هستند ( سول میتهایی که انرژی جفتهای روحی را به بکدیگر کانال می کنند). ارتباط ها و اتصال های عمیق بین هم خانواده های روحی به سختی انجام میشود، و در صورت انجام، آرکان ها گاهی اوقات کارهایی را برای جلوگیری از شکل گیری این عشق انجام میدهند.بعد از رخداد و مخصوصا بعد از اولین تماس، گروه مقاومت و پلیدیان ها، تماس با پیشرفته ترین انسانها را شروع خواهند کرد، به خصوص کسانیکه از مسئله خانواده های روحی اطلاع دارند. این تماس به طرز اجتناب ناپذیری باعث ایجاد زلزله های فرهنگی در جوامع انسانی خواهد شد. گروه مقاومت و پلیدیان ها در مورد این مسئله عنوان کردند که این تماس گاهی تکامل پیدا می کند و به روابط عمیق رمانتیک بدل می شود، بخصوص بین جفتهای روحی و هم خانواده های روحی، که یکی از آنها در روی زمین و دیگری یا در مقاومت است و یا در ناوگان کنفدراسیون قرار دارد. برای آمادگی بیشتر، انسانها باید متوجه باشند که گروه مقاومت و پلیدیان ها دارای یک مدل اجتماعی بسیار مشابه ما هستند که برپایه خانواده های روحیست. گاهی اوقات آنها کاملا متعهد هستند که فقط با هم خانواده روحی یا جفت روحی رابطه وحدت مقدس را داشته باشند و گاهی روابط چندگاه تشکیل می دهند که بر اساس عشق روح و جریان آزاد انرژی جنسیست. اتحادهای همجنس هم اتفاق می افتند، اما آنها از دخالت آرکان دور و آزاد هستند، دخالتی که روی سطح زمین بسیار شایع است. این ارتباطات، آخرین امتحان از وحدت جمعیت سطح زمین با جامعه کهکشانی، و نشانگر ورود به آن هستند.
1- خانواده های روحی
افرادی روی زمین که به خانواده های روحی مشترک متعلق هستند بایستی همدیگر را بیابند. این افراد ارتعاشات نزدیک به یکدیگر دارند و در طی تحولات پیش روی جهان همدیگر را خواهند یافت و ماندالاهای خانواده های روحی تشکیل خواهد شد.
۲- میان انسانها، و بخصوص اعضای خانواده های روحی روابط جدیدی شکل خواهد گرفت. ارواح بیدار شده که یکدیگر را می یابند روابطی فراتر از چارچوب روابط ماتریکس دارند و در جهت نور حرکت می کنند.
۳- در تحولات سالهای آینده زمین، مناطقی موسوم به جزیره های نور شکل خواهند گرفت که محل استقرار خانواده های نوری و مراکز صعود و بیداری خواهند بود.
۴- صعود طی چند موج انجام خواهد شد و افراد بسیاری به این حرکت در جهت نور خواهند پیوست. و به صعود سیاره زمین نیز کمک خواهند کرد.
یک جزیره نور نیازمند است به گروهی از انسانها که آنقدر ثبات دارند که با یکدیگر زندگی و کار کنند.
پیش نیازهای یک گروه باثبات:
۱- بایستی خانواده روحی باشید.
۲- هر فرد بایستی حداقل تا حدودی ایمپلانتهایش را پاکسازی کرده باشد. تا بتواند رابطه فعالانه ای با خویشتن برتر، روح و راهنمای درونش داشته باشد. و بایستی مأموریتش را تا حدی بداند و بفهمد. حداقل یکی از اعضای گروه بایستی کاملا واجد این پیش نیازها باشد، و مأموریتش را کاملا بفهمد و درک کند.
۳- بایستی ایمپلانت تقسیم یا شکاف میان انرژی قلب و انرژی جنسی را پاکسازی کرده باشید. زیرا این ایمپلانت کارکرد گروهی را دچار مشکل می کند. حسادت در آن زمان بزرگترین مشکل خواهد بود.
۴- شما از سایه ها و باورهایتان مطلع هستید و قادر هستید میدان انرژی تان را در اختیار خودتان داشته باشید و مسئولیت اشتباهاتتان را بپذیرید، و چشمانتان باز است تا آنها را ببینید و اصلاح کنید.
ترجمه : وبسایت اتحاد نور