ماتریکس کاذب صعود و توهمات اختری
ماتریکس کاذب صعود:
ماتریکس کاذب صعود یک تکنولوژی غیر ارگانیک بیگانه مربوط به اتحادیه بیگانگان منفی NAA است که در لایه اختری (بعدچهارم) قرار دارد و اساسا در میدان های صوتی بالاتر خطوط زمانی بعدپنجم کنترل می شود. این ماتریکس در حقیقت یک جریان نور سفید کاذب است ( نور کاذب آگاهی کرایست که توسط ارواح متجاوز مورد استفاده قرار میگیرد)، و از قلمروهای ابعاد پایین ماتریکس روح است و از آنجا مورد نفوذ قرار می گیرد. این نور سفید کاذب، یک شبکه پیچیده را توسط تعداد زیادی از ایمپلنتها و تکنولوژی های کنترل ذهن زیست-عصبی ایجاد می کند که با استفاده از نفوذ امواج فرکانس پایین بر کالبد روحی و ذهنی انسان اعمال می شود. از طریق این شبکه در لایه اختری، می توانند با استفاده از الحاقات هولوگرافیک و نصب برنامه ها ( مانند برنامه آرماگدون) به کنترل ذهن انسان بپردازند تا سیستم های اعتقادی را برای گسترش ترس و کنترل استبدادی توسعه دهند. این اقدامات در واقع قسمتی از سرکوب آگاهی انسانیت در چرخه صعود است که باعث تناسخ مجدد در قلمروهای پایین میدان های زمان سیاره زمین می شود، و از دید محافظان، یک نوع « بازیافت روح » برای تولید «زنبورهای کارگر» است که مطیع آرکان های روی زمین و خارج از زمین هستند. این خواسته آرکان ها و اتحادیه بیگانگان منفی NAA است به دلیل منبع قدرت عظیمی که تولید می شود و سپس از کالبدهای سیاره ای و انسانی، این انرژی الکترومغناطیسی جمع آوری می شود.
توهمات سطح اختری:
بسیاری از ما در طول خواب در سطح اختری سفر می کنیم، در این شرایط وقتی شخصی آگاهانه تصمیم به این کار می گیرد، این انتقال به نام «سفر اختری » نامیده می شود.سطح اختری در واقع شامل زباله های کالبد احساسی جمعی بشر و پایین ترین لایه کالبد روحیست، مکان رویاهای جمعی، فانتزی ها، موجودات و انعکاسات که توسط نوعی از مواد عنصری احساسی توسط تمایلات غریزی در این سطح متجلی میشوند.
خیلی از اوقات یک شخص بی تجربه که از لحاظ روحی آگاه نیست و در رابطه با مراقبت روانی یا دفاع در مقابل حملات روانی مطالعه نکرده است و آگاهی ندارد، ممکن است سفر اختری بکند، اما آگاه نیست که این به معنی بیداری یا بودن در یک لایه بالاتر نیست!!!سطح اختری اساسا محل ذخیره تمایلات فانتزی جمعیست، در لایه های پایینتر أین سطح، خیلی از انحرافات و بیماریها وجود دارند، در حالیکه در نواحی بالاتر، قلمروهای رنگین تری از واقعیتهای انعکاسی وجود دارند که زیبا جلوه می کنند. سطح اختری در واقع یک سری فانتزی هایی را منعکس می کند که بعضی از افراد ناآگاه قادر نیستند این فانتزیها و توهمات را از واقعیت تشخیص بدهند. این توهمات در واقع میتوانند توهماتی ساخته و پرداخته خود شخص باشند، یا میتوانند نتیجه کالبد جمعی انسانها باشند، یا اینکه در نتیجه تلاش یک موجود متجاوز باشند که قصد دارد با استفاده از انعکاسات اختری به ذهن فرد نفوذ کند و یا به او آسیب بزند.اساسا تصمیم گیری و نتیجه گیری براساس این توهمات اختری به عنوان حقایق، هیچ تاثیر مثبتی بر فرد نخواهد داشت، بجز شناخت بهتر انرژیهای تاریک، روشهای نفوذ نیروهای تاریک و یا یکپارچه کردن قطبیتها. این سطح اختری میتواند برای افرادی که سعی دارند از واقعیت فرار کنند یا افرادی که دارای شخصیتهای معتاد گونه هستند، خطرناک باشد. این سطح در واقع مکان ماتریکس های کاذب صعود هست، جایی که انواع مختلفی از روشهای نفوذ نیروهای تاریکی وجود دارد.
آینه های اختری توهم:
در جهان هارمونیک بعدی، خطوط زمانی بر مبنای ابعاد چهار، پنج و شش است که به همراه هم واقعیتهای محتمل را در آینده زمین را شکل می دهند، که به نام زمین «تارا» شناخته می شود و برمبنای حوادث و اتفاقات حال حاضر در زمین بعدسومی شکل می گیرد. جهان هارمونیک بعدی، معکوس است و در جهت عکس انعکاس های خطی این تراکم پایین تر در زمان زمینی بعدسوم جریان دارد.
در لایه اختری، خیلی از ما در طول خواب سفر کرده ایم، که به نام « سفر اختری » شناخته می شود و وقتی انجام می شود که شخص آگاهانه تصمیم به آن بگیرد.
لایه اختری در حقیقت رسوبات کالبد احساسی جمعی نژاد انسان و پایین ترین سطح از کالبد روحی جمعی است، مکان رویاهای جمعی، فانتزی ها، موجودات و انعکاس های آینه ای. آفرینش هایی که در آب های اختری متجلی می شوند، این آب ها در واقع یک نوع ماده عنصری احساسی هستند که توسط تمایلات انسان ایجاد شده اند. این ماده از طریق تمایلات غریزی جمعی متجلی میشود، و شامل گستره وسیعی از تحریفات است که به این قلمرو منعکس می شود.
در موارد متعدد، یک فرد بی تجربه و بدون آگاهی روحی، و بدون مطالعه در رابطه با اصول دفاع در برابر حملات روحی و روانی، ممکن است در لایه اختری سفر کند، و به اشتباه خیال کند که این تجربه، یک تجربه بیداریست و در لایه های بالای بعد اختری است.
لایه اختری محل ذخیره تمایلات فانتزی گونه جمعی است، خیلی از انحرافات و بیماریها در لایه های پایینتر اختری قرار دارند، و همزمان در نواحی بالاتر، قلمروهای فوقالعاده رنگین تری وجود دارند که انعکاس واقعیتهای زیبای بعدسوم هستند. آب های لایه اختری، منعکس کننده فانتزی ها است و بعضی انسان ها به دلیل اینکه هنوز از لحاظ آگاهی و هوشیاری به سطح مطلوب نرسیده اند، متوجه نیستند که اینها آفرینش فانتزی و خیال هستند. این فانتزی ها می توانند توسط خود فرد ایجاد شده و به یک صفحه منعکس شوند، یا می توانند نتیجه کالبد جمعی نژاد انسان باشند، و یا اینکه می تواند یک موجود بی توجه به اصول اخلاقی که از آینه های اختری برای نفوذ به فرد یا آسیب به او استفاده می کند باشد.
این آفریده های فانتزی در لایه اختری، به نام « آینه های اختری خیال » شناخته می شوند.
بنا کردن تصمیمات و باورها بر اساس این توهمات اختری به عنوان حقیقت هیچ تاثیر مثبتی بر فرد ندارد، بجز درک بهتر از انرژیهای تاریک، نفوذ و یا یکپارچگی قطبیتها. این نواحی میتوانند برای شخصیت های مستعد اعتیاد و یا گریزان از واقعیت، خطرناک باشند.
این لایه در حقیقت مکان ماتریکس کاذب صعود است و جاییست که سطوح زیادی از مکانیزم های نفوذ نیروهای تاریک وجود دارند.
فرم های منفی:
فرم منفی، یک شکلی از کارما یا میازما ( انرژی مرده ) است که به شکل یک تراشه از کالبد سایه ما بیرون کشیده می شود و در حقیقت به تناسخ های همزمان ارتباط دارد، به این معنی که از طریق تروما یا حوادث گذشته، می توانند به زمان حاضر نفوذ کنند. فرمهای منفی در واقع یک سری از کالبدهای نور مصنوعی/مرده هستند که در تصویر هولوگرافیک ما برای بازتولید و سرقت مواد ژنتیکی توسط نیروهای کنترل کننده مورد استفاده قرار می گیرند. برخی از این کالبدهای دستکاری شده از خطوط زمانی سقوط کرده ما هستند و بیشتر آسیب های کالبد اختری به دلیل جداشدگی ابعاد 2D/4D بوجود آمده اند.
کالبدهای سایه:
وقتی ما در بعدسوم تناسخ می کنیم، مجبوریم تا در معرض میزان عظیمی از میازما قرار بگیریم که به کالبدهای ذهنی جمعی انسان ها متصل است. به این انرژی های مرده، «فرم های منفی» یا «کالبد سایه» یا «خورشید فانتوم» گفته می شود. این کالبدهای فانتوم، انسانها را به دستورکار خط زمانی (۹۱۱) آلفا امگا یا دستور کار اتحادیه بیگانگان منفی متصل می کنند.
یکپارچه سازی قطبی فرم منفی:
مسئله داشتن دو واقعیت بالقوه همزمان در دنیای مادی در سرعتهای ارتعاشی متفاوت، باعث ایجاد یک پدیده عجیب می شود که از میدان آئوریک شخصی به بیرون بازتاب می شود و فرم منفی نام دارد. بسیاری از ما در حال تجربه این جنبه های تاریک « فرم های منفی » خود هستیم، و بنابراین قادر هستیم قطبیت های ( همزمان ) را در میدان های فضا-زمان دیگر، یکپارچه کنیم. در برخی موارد نیاز داریم تا کاملا ساختار فرم منفی را نابود کرده و آن را به شکل مواد خام به سمت ادغام با هسته منبع ارسال کنیم.
مهم است که این اطلاعات را قضاوت نکنیم و نترسیم، و در عوض کاملا و به شکل شفاف این مفاهیم را درک کنیم و دلیل وجودشان را بدانیم. فرم های منفی به هولوگرام/بدن نوری ما متصل می شوند و «اطلاعات شبکه نور کاذب» را نگه می دارند، و معمولا واقعیت های مصنوعی را با توجه به دستکاری های کالبد اختری مثل میازما ایجاد می کنند ( حوادث خطوط زمانی محتمل برای افراد ناآگاه). چون خطوط زمانی موازی یک دسترسی به این واقعیت ایجاد کرده است، همین مسئله باعث فعال شدن این پدیده عجیب فرم های منفی و به سطح آمدن آن در بعضی از انسانها می شود. فرم های منفی برای مدت زمان طولانی بوده اند، پس از آن نترسید. این فرم ها در حقیقت قسمت غیر ارگانیک آگاهی انسان هستند.
پرتال کیسه صفرا:
بدن انسان از طریق کیسه صفرا به خطوط انرژی دسترسی داشته و این ارگان در واقع نقش خیلی مهم و اساسی ای در توزیع انرژی در بدن به عهده دارد و اساسا یک پرتال اختری بعدچهارمیست، یک ورودی انرژی بین بدن نوری و بدن فیزیکی.تحت این شرایط اگر نیروهای خارجی بخواهند از بعدچهارم به بدن فرد دسترسی داشته باشند، باید از پرتال و ورودی وارد بشوند.این ورودی همان کیسه صفراست.البته ما در سطح فیزیولوژیکی به نام کیسه صفرا می شناسیم، اما در سطح انرژتیک یه پرتال است که به همه خطوط انرژی وصل است.به همین دلیل خیلی از موجودات بعدچهارمی، ارواح متجاوز، و از همه مهمتر ایمپلنتهایی که توسط اتحادیه بیگانگان منفی بر علیه انسان استفاده میشود، از طریق کیسه صفرا وارد میشوند تا میدان آگاهی انسان را در لایه اختری مورد فریب و نفوذ قرار بدهند.
خطوط انرژی کیسه صفرا در هر دو سمت بدن یعنی هم مذکر و هم مونث پخش شده است.یکی دیگر از وظایف سیستم خطوط انرژی صفرا، کنترل نقاط چرخش در ماتریکس بدن نوری هولوگرافیک است.در واقع این خطوط انرژی، فرکانس های وارد شده از ابعاد سوم و چهارم را به بدن نوری کنترل می کنند. یعنی انرژیهای ورودی به چاکرای سوم و چهارم.پس نتیجتا این خطوط انرژی، مسیرهایی هستند که اجازه دسترسی انرژی و اطلاعات را از بدن نوری به ساختار ماتریکس فیزیکی میدهند. پس وقتی که یک ایمپلنت در خطوط انرژی کیسه صفرا قرار می گیرد، از لحاظ ژنتیکی به داخل ماتریکس فیزیکی تجلی پیدا می کند و تبدیل میشود به گرفتگی یا سنگ، و سعی می کند سیستم نادی یا همان خطوط انرژی را کنترل کرده و در سطح مولکولی و اتمی تاثیر بگذارد.و حتی با تاثیر بر امواج مغزی، افکار فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.
در واقع بعد از اینکه این آلودگیها عمیقتر و بیشتر میشوند، شروع می کنند به از بین بردن مواد ژنتیکی دی ان ای تا با کنترل کامل افکار و اعمال، فرد را تبدیل کنند به یک « آدم مکانیکی».
این دستور کار ضدانسانی اساسا به این هدف انجام میشود تا انسانها را تبدیل کند به موجودات بدون روح و مکانیکی و از آنها به اهداف مختلفی سواستفاده کند.
««یکی دیگر از تاثیرات این ایمپلنت ها، ایجاد توهمات و فریبهای اختریست!!»» که فرد فکر می کند واقعی هستند، و نتیجتا به این واقعیت اختری اعتیاد پیدا می کند و تبدیل میشود به یک تله ذهنی.
تجاوز اختری:
متاسفانه در طول خواب برای انسانها بارها پیش می آید که مورد تجاوز قرار می گیرند و این مسئله در واقع یکی از قسمتهای مهم و موثر در گسترش برنامه بیچارگی و بردگی جنسیست که باعث ایجاد رنج و آسیب میشود.سکس اختری خیلی شبیه به سکس فیزیکی معمولیست که توسط اعضای اتحادیه بیگانگان منفی و رپتایلها انجام میشود، در جهت فریب و اغفال فرد تا فرد فکر کند با یک موجود خوب یا سول میت یا یک فرد معروف رابطه برقرار کرده است.در این شرایط برای اینکه فرد را فریب بدهند که با یک موجود خوب در سطح اختری رابطه داشته است، معمولا از ایمپلنتهایی در لایه اختری فرد استفاده می کنند. بعضی از افراد ممکن است برای مدتهای طولانی، هفته ها، ماهها و یا سالها درگیر این مسئله باشند. این مسئله ممکن است در دوران کودکی شروع شود و تا بزرگسالی ادامه داشته باشد، و ممکن است باعث ایجاد بی بندوباری جنسی و انحرافات مخرب شود. در هنگام تجاوز اختری، نیروهای منفی با ایجاد احساسات ضعف، ترس، یاس و ناامیدی، در موقع برانگیختگی جنسی، باعث میشوند تا فرد دچار سردرگمی و وحشت شود و در هنگام ترس و وحشت، فرد انرژی ای آزاد می کند به نام «لوش» و این موجودات منفی از این انرژی استفاده می کنند.
کهن الگوی اغواگر:
کهن الگوی اغواگر از لحاظ انرژتیک برای تخلیه انرژی کسی که توسط ایگوی منفی و اعتیاد جنسی کنترل می شود و به برنامه بیچارگی جنسی و سیستم های اعتقادی آگاهی جمعی متصل شده است، بسیار موثر و سودآور است. وقتی انسانها “انتخاب” میکنند که در بازی اغوا کننده شرکت کنند، بصورت ناخوداگاه رضایت دارند تا از لحاظ انرژتیکی ایمپلنت شوند تا شبکه NRG (شبکه معکوس سازی نفیلیم) را تغذیه کنند و ایمپلنتهای NRG را گسترش دهند. NRG و معکوسسازی مایکل-ماری سیستمهایی هستند که طراحی شده اند تا انرژی مردانه و زنانه را تفکیک کنند تا تعادل درونی به دلیل سواستفاده مداوم از انرژیهای جنسی یا انرژیهای جنسیتی حاصل نشود. کهن الگوی اغوا کننده با مادر معکوس بافومت یا میادین شیطانی در لایههای زمین در چاکرای دوم و لایههای بعد دوم تلفیق شده است.
لیزا رنی