افکار ایمپلنت شده (بخش 2 و آخر)
افکار ایمپلنت شده –
مسئولیت تاریکی درون
نویسنده: لیزا رنی
هنگامی که فناوری کامپیوتری یا ایمپلنت، جهت ویرایش یا کاهش ادراک واقعیت دیگران استفاده می شود، مثلا به هدف پاک کردن حافظه های مربوط به گذشته، این مسأله عواقب و تأثیرات منفی بر کارکردهای درونی افراد و توانایی آنها در حفظ انسجام روانی و احساسی دارد.
فناوری ای که برای کاهش و تغییر ادراک واقعیت مورد استفاده قرار می گیرد در حقیقت باعث شکسته شدن کالبد آگاهی مولتی دیمنشن می شود، و باعث می شود قطعاتی از این کالبد به واقعیت مجازی متصل شوند، و برخی قطعات دیگر داخل لایه های خطوط زمانی آگاهی ارگانیک باقی می مانند.
به این رویداد، تجزیه روح،
Soul Fragmentation
گفته می شود.
از ایمپلنت ها به طور مشخص برای کاهش ادراک واقعیت از طریق دستکاری کارکرد بیونورولوژی مغز استفاده می شود، به این هدف که فرد، موضوعی را که کنترل کنندگان نمی خواهند وی ببیند، نبیند و یا درک نکند.
در اصل، این کار یعنی مسدود کردن ادراک واقعیت از طریق ایجاد اختلال در دریافتگرهای نورولوژیک و سرقت کارکردهای مغز که باعث می شود توده های جمعیت انسانها نتوانند جریان اطلاعات یا فرکانس معین مربوط به آن موضوع ممنوعه را کدشکنی کنند، یعنی موضوعی که عامدانه از حافظه ها حذف می شود.
اگر اطلاعات اندوخته شده ما در مورد زندگی بر اساس دروغ های هدفمند و فریب است، و از فیلتر ایمپلنت هایی عبور کرده که واقعیت را تحریف می کنند، پس ما برای تصمیم گیری های شفاف و هوشمندانه برای ساختن آینده خود شدیدا در موضع ضعف قرار داریم.
یک نمونه، اطلاعات کاذبی است که دستورکار بیگانگان منفی در طول جنگ جهانی دوم به انسانها ارائه کردند که محتوای آموزشی متعارف نهادهای آکادمیک را تشکیل داد.
نسخه جعلی اطلاعات علمی و تاریخی که وارد کتابهای درسی آموزشی شد و سرفصل موضوعات مورد تأیید را تشکیل داد، هنوز هم توسط نهادهای آموزشی اصلی مورد استفاده قرار می گیرد.
مدیریت اطلاعات و کنترل دسترسی به اطلاعات، که باعث کاهش سطح ادراک واقعیت می شود، و همینطور عرضه کردن اطلاعات جعلی، باعث می شود افراد در جهل بمانند، و تصمیمات و انتخاب های اشتباهی بر اساس این فریبها و دروغ ها اتخاذ کنند.
دستکاری و کنترل ادراک واقعیت یک فرد از طریق باورندان فریبها و توهمات که به مرور و تدریج زمان صورت می گیرد، روشی است برای کاهش سطح ادراک و کنترل دسترسی به اطلاعات دقیق و دانش های برتر.
بر روی زمین، همه در معرض جریان دائمی اطلاعات جعلی و افکار ایمپلنت شونده هستند و تلاش می شود ادراک همه انسانها کنترل گردد و دسترسی شان به اطلاعات دقیق و حقیقی مسدود شود.
حالا زمان آن رسیده است که حقیقت را بازیابی کنیم، و شجاعانه با آنچه بر سر زمین و همه انسانها آمده مواجه شویم، هنگامی که خواب بودیم و افکار ایمپلنت شده ای که متعلق به خودمان نبود ما را کنترل می کردند.
تا زمانی که با این تاریکی مواجه نشویم، نخواهیم توانست خودمان را بهتر سازیم.
اگر بتوانیم واقع بین باشیم، و متوجه افکار منفی خود شویم بدون آنکه خود را قضاوت کنیم و بالا یا پایین ببینیم، یا خوب یا بد، و فقط قلب خود را بگشاییم و آماده تغییر و تکامل باشیم، آنگاه می توانیم کیفیت زندگی خودمان و دیگران را به نحو چشمگیری افزایش دهیم.
پذیرفتن مسئولیت تاریک ترین نقاط خودمان به این معنی است که مایل باشیم نواحی درونی که عامل آسیب هایی است که ایجاد می کنیم و خودمان به خوبی می دانیم با بالاترین نفعمان هماهنگی ندارند را مورد مشاهده قرار دهیم.
ما انتخاب می کنیم که انضباط بیابیم، انضباطی که باعث می شود افکار، رفتارها و اعمال مخرب را متوقف کنیم، چراکه با خودمان کاملا صادق هستیم، و می دانیم این اعمال مثبت نیستند.
هوشیاری و آگاهی ای که عامل حرکت به سمت اعمال مثبت تر است، امواج تغییری ایجاد می کند که وارد میدان زندگی های ما شده و آنها را بر اساس حقیقت بازآرایی می کند و این مسأله همچنین به حذف و منحل شدن ایمپلنت ها کمک می کند.
با هر تصمیمی که می گیریم، اگر انتخاب کنیم که به حقیقت درون گوش فرا دهیم، و با خودمان عمیقا صادق باشیم، بیشتر و بیشتر با حضور مثبت حقیقت همسو خواهیم شد.
در این فرایند، مسائل بیشتری آشکار خواهد شد که بایستی صادقانه به آنها بپردازیم، تا بتوانیم به بالاترین تجلی پتانسیل خودمان تکامل بیابیم.
هنگامی که از لحاظ ذهنی دچار مشکل هستیم و یا از نظر احساسی دچار تنش شده ایم، برای از میان بردن آن استرس و فشار درونی بایستی بیاموزیم افکار و احساساتی که عامل آن تنش ها در بدن هستند را شفاف و روشن کنیم.
ممکن است نیاز باشد منبع افکار منفی تکرار شونده که به صورت اتوماتیک از سمت ایمپلنت های فرکانسی متصل به آسیب های حل نشده موجود در کالبد آگاهی مان تحریک می شوند را بیابیم.
{ هنگامی که حضور تاریکی را نادیده بگیریم، و مدام رفتارهای مخرب خود-ویرانگر را ادامه دهیم، در برابر نور جاویدان و ابدی درون خودمان دچار گناه شده ایم. }
باید تبدیل به نور و عشقی شویم که از کالبد ما به بیرون ساطع می شود، تا بتوانیم همان شخصی شویم که اصالتا باید باشیم.
بنابراین، همه ما بایستی تلاش کنیم تا آن شخصی باشیم که واقعا و درونا می خواهیم باشیم، و همینطور انگیزه حفاظت و مراقبت صحیح از خودمان را داشته باشیم.
تصویری از زندگیتان در ارتباط با شخصی که می خواهید به عنوان بالاترین تجلی خودتان در این لحظه و در آینده باشید، بسازید.
سپس به سمت این تصویر حرکت کنید. هدف را به قطعه های کوچکتری تقسیم کنید تا هر روز بتوانید به تصویر نزدیکتر شوید و زندگی معنی دار و از نظر روحانی دارای اتصال برای خود بسازید.
اگر در خدمت به “کل بزرگتر” زندگی کنید، زندگی تان به بهترین شکل ممکن پیش خواهد رفت.
در ساختن یک زندگی با بالاترین کیفیت برای خودتان، هیچ گامی عملی تر از این نیست که مشکلات و موانعی که در سر راه تبدیل شدن به بهترین نسخه خودتان ایجاد می شوند را حل کنید.
هنگامی که درک بهتری از نحوه کارکرد افکار ایمپلنت شونده و کنترل ذهن و جوامعی که بر اثر این کنترل ذهن بیمار شده اند پیدا کنیم، می توانیم این دستورکار منفی را تشخیص بدهیم و از شراکت در آن خودداری کنیم.
پادزهر امواج کنترل ذهن و کلید حذف ایمپلنت ها، اتصال عمیق به روح است، و تقویت خویشتن روحانی به طور روزانه به وسیله تقویت کیفیت های احساسی برتر مثل عشق بی قید و شرط، مهربانی و همزادپنداری، و اهمیت واقعی دادن به آنچه بر سر سیاره و مردمان آن می آید.
منبع: https://www.disclosurenews.it/en/implanted-thoughts-being-responsible-for-our-darkness