افکار ایمپلنت شده ( بخش 1)
نویسنده: لیزا رنی
هنگامی که بهتر درک کنیم افکار ایمپلنت شونده و ایمپلنت های کنترل ذهن چگونه استفاده می شوند، راحت تر می توانیم این دستورکار را تشخیص بدهیم و از شراکت در آن خودداری کنیم.
اگر یک نفر جامعه ای طراحی کند که افراد را به سمت خود-ویرانگری، خود محوری و مادیگرایی سوق دهد و آنها را مجاب کند که از طریق دارو و دراگ و اعتیادها از تهی درونشان فرار کنند، طرح کلی کنترل ذهنی که در جامعه ما بکار رفته را ترسیم کرده است.
این موضوع به معنی مسدود کردن ادراک واقعیت، بوسیله ایجاد اختلال در دریافتگرهای نورولوژیک و تصاحب کارکردهای مغز است، به نحوی که توده های انسان ها نتوانند آنچه واقعا روی می دهد را درک و کدشکنی کنند.
بسیاری از ما می توانیم احساس کنیم که فشار موجود برای ایجاد قطع اتصال روحی و آسیمیله شدن توسط هوش مصنوعی، افزایش یافته است.
پادزهر امواج کنترل ذهن، و کلید پاکسازی ایمپلنت ها، در حقیقت توسعه و تکامل روح است که مستلزم آن است که برده محرک های اتوماتیک برنامه، نشویم.
برای شناسایی و تشخیص منشأ افکار ایمپلنت شونده، و برای خودداری از اینکه تبدیل به برده محرک های برنامه شویم، ابتدا بایستی بدانیم که این برنامه وجود دارد.
دستورکار کنترل ذهن بسیار پیچیده است، اما مهم است بدانیم که استفاده از فناوری های هوش مصنوعی جهت کاشتن افکار در آگاهی جمعی چیزی است که باعث شده لوپ های خط زمانی هوش مصنوعی که در میادین ابعاد پایین تر عمل می کنند، بقا یابند.
هنگامی که افکار ایمپلنت شده را از کالبد آگاهی خویش پاکسازی و حذف می کنیم، و هنگامی که دیگر بازیچه الگوهای کنترل ذهن ترس، خشونت و تفرقه نیستیم، در واقع در حال کمک کردن به روند فروپاشی شبکه هوش مصنوعی جمعی هستیم.
هنگامی که بوسیله حفظ وضعیت خنثی، از تغذیه کردن الحاق هولوگرافیک یا ایمپلنت خودداری می کنیم، و با مشاهده کالبد درد، تلاش می کنیم از نظر احساسی ترمیم بشویم، نوری که با این کار به ایمپلنت می تابانیم باعث انحلال ایمپلنت می شود.
هنگامی که عشق را بر ترس انتخاب می کنیم، و هنگامی که ادراک خود را وارد سطوح بالاتر معرفت و عشق می کنیم، ایمپلنت های ارتعاشی و تریگرهای دردناک مرتبط با آنها منحل می شوند.
هنگامی که این اطلاعات را در نظر می گیرید، نسبت به این فناوری ها هوشیار بمانید تا اگر نیاز بود آنها را بیابید و منحل کنید، قادر باشید اگاهانه با خویشتن الهی خودتان در این فرایند شراکت کنید.
در اصل، موضوع این است که اگر در معرض تاکتیک های کنترل ذهن مخفی قرار بگیریم، و یا به موجودیتی خارجی اجازه بدهیم بر محرک های فکری ذهنمان تسلط پیدا کند، به این معنی است که باورها، ذهنیت ها و غرایز، و فعالیتهای مغزیمان واقعا متعلق به خودمان نیست.
در افرادی که شخصیت ضعیفتری ساخته اند و یا آسیب های تروماتیک دیده اند، گاهی این موضوع به این معنی است که رفتارهای فرد متعلق به خودش نیست، زیرا فرد به طور فیزیکی توسط افکار ایمپلنت شده ای که از خارج به ذهن ناخوداگاهش وارد شده کنترل می شود.
هنگامی که افراد نمی توانند محرک های مخربی که مولد رفتارهای خشن هستند را کنترل و مهار کنند، تبدیل به عامل ناآگاه اشاعه نیروهای تاریک و آشفتگی خطرناک می شوند.
رساندن انسانها به مرز باریک جنون به این هدف که رفتارهای مخرب نشان دهند دقیقا هدف دستورکار بیگانگان منفی است، چراکه این کار تاکتیک بسیار قدرتمند “تفرقه و سلطه” است که رنج زیادی تولید می کند که انرژی این رنج و ناراحتی برداشت می شود و جهت دستکاری و تحریف بیشتر ادراک، مورد استفاده قرار می گیرد.
اگر افکار ما کاملا از تصمیم و اراده خودمان و بر اساس خواست هوشیارانه خودمان تولید نشوند، و اگر اجازه دهیم دیگران به جای ما فکر کنند، و اگر بر اساس محرک های ناخوداگاه عمل کنیم که توسط ایمپلنتها فعال می شوند، آنگاه کنترل خود بر قصد، اراده و اقتدار شخصی خود را از دست داده ایم.
اگر کنترل و انضباط محتوای ذهن خودمان را در دست نداشته باشیم، یعنی برای همیشه آگاهی ما برده شده است. بردگی و سرسپردگی هدف اصلی و محوری اعمال استراتژی های پنهان شامل ایمپلنت ها و افکار ایمپلنت شونده در هر جمعیتی است.
اگر انسانها نسبت به اینکه مخفیانه در معرض تاکتیک های کنترل ذهن قرار گرفته اند، ناآگاه بمانند، بردگان نیروی مسلطی می شوند که کنترلی نامرئی بر کارکردهای بیو-نورولوژی آنان دارد.
مکانیزم ایمپلنت بیو-نورولوژیک طراحی شده است تا افکار، انگیزه ها و امیال افراد را کنترل کند، که باعث می شود ادراک افراد بیشتر و بیشتر تحت کنترل در آید.
هنگامی که ادراک واقعیت تحت کنترل در آید، و این ادراک کنترل شده به توافق جمعی و نسخه مورد قبول از تاریخ بدل شود که دستورکار بیگانگان منفی ابداع کرده اند، آنوقت است که مردم عادی هم روایت اعمال شده را خودشان تقویت می کنند، بدون آنکه آگاه باشند که مانند سربازان بازی شطرنج فریب کنترل کنندگان بیگانه آرکانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
یعنی به دلیل کنترل و دستکاری ادراک انسانها از واقعیت، بسیاری از افراد و مردم با جنگ های همیشگی و بهره برداری استثمارگرانه از منابع سیاره خودشان، بردگی شان را تأیید و تقویت می کنند.
به دلیل اعمال کنترل الکتریکی بر فعالیت مغزی و اشکال فکری یک فرد، احساسات، خاطرات و دانش اندوخته وی در زندگی های متعدد که نقشه ذهن را تشکیل می دهند دستکاری و تحریف می شود، و این امر باعث می شود باورهایی پیدا کنیم که واقعی نیستند و حقیقت ندارند.
این شبیه آن است که از واقعیت مجازی هوش مصنوعی ایجاد شده توسط کامپیوتر برای ویرایش، حذف و پاک کردن اطلاعات استفاده شود، و همینطور دستکاری ادراک واقعیت از طریق فناوری ای که مانند یک فیلتر تصویری مابین جهان واقعی و آنچه کاربر درک می کند، عمل می کند.
ادامه دارد..