استخوان پروانه ای
در حال حاضر، با بازگشت رده آمتیست، بسیاری از ما علائم قدرتمند صعود را تجربه می کنیم، و در حال پشت سر گذاشتن مراحل فعالسازی روحی و آماده شدن برای تغییرات پیش رو هستیم. اکنون شاهد فعالسازی های موج پلاسمیک بنفش روی زمین هستیم. و این مسأله باعث ایجاد فعالسازی های بالقوه جدید در غدد هیپوفیز و صنوبری ما شده است. این موضوع باعث تغییراتی در یک استخوان معین در جمجمه شده است که عمدتا خفته (غیرفعال) بوده است، و یا ایمپلنت گذاری شده تا عملکردهای بالاترش متوقف شود. این استخوان را استخوان پروانه ای Sphenoid Bone می نامند.
استخوان پروانه ای تنها استخوانی است که به همه استخوان های دیگر جمجمه متصل است و حرکاتش مسئول «دوشیدن» غده هیپوفیز است و باعث ترشح هورمون های این غده می شود. غده هیپوفیز در استخوان پروانه ای در پایه مغز مستقر است. غده هیپوفیز ۹ هورمون ترشح می کند که مسئول تنظیم هومئوستازی homeostasis در بدن است. به عنوان مهمترین غده بدن، هیپوفیز هورمون های متعددی تولید می کند که در سرتاسر بدن حرکت می کنند، و فرایندهای معینی را کارگردانی می کنند و غدد دیگر را تحریک می کنند تا هورمون های دیگری تولید کنند.
این عملکرد همچنین بر غده صنوبری اثرگذار است که ملاتونین ترشح می کند، هورمونی از مشتقات سروتونین، که در تنظیم الگوهای خواب در ریتم های فصلی و ریتم شبانه روزی ایفای نقش می کند. همراه با تغییرات متابولیک که به دلیل تحولات مغناطیسی بزرگ پیش می آیند، بسیاری از افراد تغییرات بزرگ یا اختلال در الگوی خواب و ریتم های فیزیکی را تجربه می کنند. ممکن است فرد حس کند ضربان قلب، تنفس، الگوهای خواب و خوراک اکنون در حال تغییر است.
به طور منفرد، غده های هیپوفیز و صنوبری فراهم کننده تأثیرات کلیدی در بیداری روحی و مرتبط با مرحله «ساختن بالها» در فرایند صعود هستند. برای بیدار شدن درون وحدت مقدس یا هیروگامی، استخوان پروانه ای این دو غده را فعال سازی می کند تا انرژی هایشان را داخل مغز ادغام کنند و با کیمیاگری یک ماده هورمونی جدید تولید کنند. ادغام این انرژی های غده ای، یعنی انرژی های «قلب کیهانی» از منبع به غده صنوبری ارسال می شود، که با هیپوفیز ارتباط برقرار می کند، تا این انرژیها با انرژی های فیزیکی زمینی که غده محوری هیپوفیز تنظیم می کند ادغام شوند.
غده صنوبری متصل است به طرف مؤنث خطوط آکسیاتونال هفتم و چاکرای هفتم، و نسبت به فرکانس های بنفش و ماورا بنفش بسیار حساس است. هنگامی که ایمپلنت های قفس صنوبری و تصلیب بر روی خطوط آکسیاتونال هفتم که به غده صنوبری منتهی می شوند منحل گردند یا حذف شوند، خطوط آکسیاتونال دهم و چاکرای سولار استار جای تاج 7D را می گیرد، و الگوی اصلاح شده تاج در نهایت با ماتریکس آواتار ادغام می شود، یعنی در زمان همسویی با ستاره کریستال یا کریستوس. این امر باعث ایجاد یک الگوی تریاد (سه گانه) بین لینک 6D به هیپوفیز و لینک 7D به صنوبری و لینک های 9D غدد هیپوتالاموس در مرکز مغز می شود. از نظر انرژتیک آرایش اصلاح شده تاج از فاصله معینی شبیه به یک هاله طلایی کم رنگ بالای سر دیده می شود.
پتانسیل فعالسازی در بدن انسان همراه با عملکردهای بالاتر غده هیپوفیز در حال اجرا است، که بر همسویی استخوان پروانه ای در جمجمه اثر می گذارد، که نقش خانه غده هیپوفیز را ایفا می کند. این ناحیه از جمجمه در واقع یک رزوناتور آگاهی وحدت یافته کرایست است. انرژی های کیهانی از طریق استخوان پروانه ای مخابره می شوند و همچنین به شکل الکتروتونال به داخل الگوی شبکه سیاره ای و ست دستوری آن ارسال می گردند. این زبان خاص اشعه آبی-بنفش بر روی خطوط لی به شکل الگوی پروانه ای نور آبی اتریک و با بالهایی به فرم پروانه ظاهر می شود.
الگوی پروانه در شکل خود استخوان پروانه ای دیده می شود، که شبیه به استخوان پلویک لگن خاصره است اما درون جمجمه قرار دارد. در چشم سوم، یا در مرکز مغز، در ناحیه ای که استخوان پروانه ای قرار دارد و شبیه به بالهای پروانه است. این استخوان و این ناحیه از جمجمه داخلی، یک گیرنده انرژی کیهانی است. هنگامی که یک گرید-ورکر (کارگزار شبکه) بر روی میدان سیاره ای و یا خطوط لی کار می کند، و یا هنگامی که به المنتال های زمین متصل می شود و ارتباط می گیرد، بر روی این ناحیه از مغز متمرکز است. در زمان متمرکز کردن و یا جریان دادن انرژی کیهانی از مرکز چشم سوم به سمت هدف تمرکز، این ناحیه نقطه ارجاع برای مکان مرکز استخوان پروانه ای است.
اطلاعات کیهانی که از طریق استخوان پروانه ای مرکزی ارسال می شود قادر است به نحو هولوگرافیک به خارج تابیده شود و در میدان با الگوی پروانه و بالدار نقش ببندد، و این فرم ها روی گرید و شبکه زمین نقش بندی می شوند. این مخابره میدان آگاهی را زبان نوری Dorsi Scroll می نامند. این یک الگوی زبانی صوتی عدنی بود که با ارواح طبیعت، المنتال ها، پری ها، و قلمروهای طبیعت در کالبد سیاره ای ارتباط برقرار می ساخت، و این زبان صوتی در اصل متعلق به تیامات بود.
Dorsi Scroll یک زبان المنتال کریستیک است که الگوی میدان مورفوژنتیک را با حالت تعادل انرژتیک عدنی که با نظم کیهانی همسویی دارد بازکدگذاری می کند. و این موضوع مربوط است به حفظ تعادل کامل میان اصل مادر و اصل پدر در وحدت، به شکل نیروی ترینیتی (سه گانه). در حال حاضر برای بازیابی تعادل ترینیتی و بازگرداندن آن به شبکه زمین از طریق احیای اصل مؤنث آفرینش مورد استفاده است.
موضوع، آفریدن امواج ترایویو (الگوی سه موجی) و جریان دادن به آن درون مغز سیاره ای و شبکه های مدار سیاره ای است، تا آنچه پیکربندی های «جام» نامیده می شود شکل بگیرد.
متن بالا بخشی از مقاله زیر نوشته لیزا رنی است:
https://energeticsynthesis.com/resource-tools/blog-timeline-shift/3648-sphenoid-bone-2