آگاهی در بین “مکعب الکتریکی” و “انرژی مصنوعی”
با قدم گذاشتن به خارج از ماتریکس برای رسیدن به درک بهتری از چگونگی پیدایش واقعیتی که در آن هستیم، مشاهده کردم که هفت لایه انرژی زنانه کاذب بالای این ماتریکس وجود دارد. این انرژی به اشکال مثلثی وجود دارد. این انرژی به ماتریکس نفوذ داده شده و از آن استفاده می کنند تا به ما حمله کنند. این ریشه تمام جادوهای سیاه است و همینطور اساس تمام حملات انرژتیک در این واقعیت.
هنگامی که این انرژی را از بیرون از ماتریکس مشاهده می کنیم، تصویر نمادین آن یک مار است که نور کاذب به دور آن پیچیده است. هنگام بررسی این انرژی، مقداری از آن با آگاهی من تماس پیدا کرد و من بلافاصله واکنش نشان دادم. انرژی مرا کاملا تغییر داد. من سخت و عصبانی شدم و نمی خواستم چیزی بشنوم. لطافت و مهربانی و گوش شنوا را از دست دادم. انرژی درون این مثلث ها قوی بود و متوجه شدم همین انرژی است که درون ماتریکس به آگاهی ما نفوذ کرده است. جادوی سیاه از این انرژی بهره می گیرد، و آگاهی، این انرژی را با انرژی زنانه واقعی اشتباه گرفته است. این انرژی را انرژی زنانه کاذب می نامند.
با ادامه سفر موفق شدم تصویر بزرگتری از این انرژی دریافت کنم، و دیدم که تمام ماتریکس و این انرژی زنانه کاذب درون یک مکعب الکتریکی قرار گرفته بود. هدف و کارکرد اصلی این مکعب الکتریکی این است که انرژی را در حالت تعادل نگه دارد، و انرژی زنانه کاذب مدام در کار است تا انرژی را از حالت تعادل خارج نگه دارد.
این انرژی زنانه کاذب طراحی شده است که همه چیز را خارج از تعادل نگه دارد، و بنابراین هنگامی که مکعب از تعادل خارج می شود، بطور طبیعی با تقسیم شدن در درون خودش، تعادل را بازیابی می کند، یعنی مکعب های دیگری درون مکعب الکتریکی اولیه ایجاد می شوند، اما این امر باعث محدودیت بیشتری برای آگاهی می شود. مکعب مجبور است برای مقابله با انرژی زنانه کاذب، درون خودش بیشتر و بیشتر تجزیه شود، و به این ترتیب، با هر تقسیم، آگاهی، آزادی بیشتر و بیشتری را از دست می دهد و محدودتر می شود، و مکعب برای حفظ تعادل کوچک و کوچکتر می شود. هنگامی که مکعب تقسیم می شود، واقعیت های دیگری شکل می گیرد و با هر تقسیم، یک واقعیت موازی ایجاد می شود.
در حال حاضر، ما داخل یک مکعب الکتریکی محصور هستیم، این مکعب بخشی از یک مکعب الکتریکی بزرگتر است. این مکعب الکتریکی که داخلش هستیم، دو ساختار هندسی درونش دارد. این ساختارها مانند یک برنامه بررگ عمل می کنند، و ما درون برنامه ای قرار گرفته ایم که آزار، دستکاری و کنترل می تاباند.
در مقیاس کوچکتر، این اشکال هندسی را در میدان انرژی افراد می بینم. همچنین روی خانه ها و بر روی مناطق وسیع. می توانم این اشیای هندسی را بخوانم و اثرشان بر افراد را مشاهده کنم. مثلا خانمی که هفته گذشته با وی صحبت کردم، دو ساختار هندسی درون میدانش داشت و باعث می شد هنگام خواب آگاهی اش به واقعیت های متعددی وارد شود و این موضوع باعث می شد هنگامی که از خواب برمی خواست بسیار خسته باشد. هیچ وقت نمیتوانست خواب راحتی داشته باشد زیرا اگاهی اش دستکاری شده بود تا هنگام خواب وارد واقعیت های مختلفی شود. اشکال هندسی زیر و بالای خانه اش او را در خانه خودش خسته می کردند. یک ساختار هندسی دیگر هم بر روی جمعیت اطرافش قرار داشت و شعاعی حدود پنج مایل را پوشش می داد، و باعث می شد افراد این منطقه به خریدن و مصرف کردن تمایل پیدا کنند. هنگامی که مشاهداتم را با این خانم در میان گذاشتم، به من گفت که مشکل عادت به خرید دارد و چیزهایی می خرد که واقعا نمی خواهد و نیاز ندارد.
این ساختارهای هندسی روش دیگری است که بوسیله آن ما را کنترل می کنند بدون آنکه آگاه باشیم. خوشبختانه می توانم این ساختارهای کنترل و محصور کننده را حذف و پاکسازی کنم.